فرشته ی نجات پارت ۳۱
+: چیه؟!....خوبی؟!
_: اینجا چیکار میکنی هاااا
*: (جیغ)
_: ترسیدم....برو کنار میخوام برم پایین
+: هنوز قهری؟؟
_: برو کنار باید الان در مطب و باز کنم
+: باشه...اگه میتونی برو پایین
_:(تنه زد و رفت)
+: اصن فکرش و نمیکردم
منشی:اومدید
_: بلع
رفتم تو اتاق و منتظر مریض بودم که اومد و همینجوری تا ساعت ۱۲ رفت رفتم بالا که یه چیزی بخورم دیدم چه مین نیست حتما رفته بود رفتم داخل خونه که دیدمش
_: تو اینجا چیکار میکنی؟!
*: من در و باز کردم
_: چرا؟!
*: دلم سوخت
=: بله
_: هر کاری میخوای بکن اومدم یه چیزی بخورم
یه چیزی درست کردم و خوردم و همون کیک دیشبم بردم تو مطب تا ساعت ۵ عصر گشنه میشدم و دوباره رفتم ساعت ۵ عصر شد خیلی خسته بودم اومد برم بالا
+: تموم شد
_: دارم میرم بالا
+: کجا با این عجله( در و قفل کرد)
_: خونمه
+: خونت باشه
_: میشه بری کنار خستمه؟!
+: خانم پارک کارت دارم
_: کارم...چی؟!...خانم پارک؟!...من کیم هستم...کیم یونا
+: نع عزیزم تو پارک یونا هستی
_: (ذوق کرده ولی سعی میکنه نشون نده)
+: حالا چرا خانم کوچولو قهر کرده؟!(داره نزدیک یونا میشه اونم میره عقب و بالاخره دیوار)
_: هیچی برو کنار
چه مین ویو:
بغلش کردم پام و براش صندلی کردم و نشوندم رو پام و شروع به بوسیدنش کردم اولش همکاری نمیکرد ولی با گازی که به لبش زدم همکاری کرد و تا وقتی که نفس کم اوردیم هم و بوسیدم
_: اینجا چیکار میکنی هاااا
*: (جیغ)
_: ترسیدم....برو کنار میخوام برم پایین
+: هنوز قهری؟؟
_: برو کنار باید الان در مطب و باز کنم
+: باشه...اگه میتونی برو پایین
_:(تنه زد و رفت)
+: اصن فکرش و نمیکردم
منشی:اومدید
_: بلع
رفتم تو اتاق و منتظر مریض بودم که اومد و همینجوری تا ساعت ۱۲ رفت رفتم بالا که یه چیزی بخورم دیدم چه مین نیست حتما رفته بود رفتم داخل خونه که دیدمش
_: تو اینجا چیکار میکنی؟!
*: من در و باز کردم
_: چرا؟!
*: دلم سوخت
=: بله
_: هر کاری میخوای بکن اومدم یه چیزی بخورم
یه چیزی درست کردم و خوردم و همون کیک دیشبم بردم تو مطب تا ساعت ۵ عصر گشنه میشدم و دوباره رفتم ساعت ۵ عصر شد خیلی خسته بودم اومد برم بالا
+: تموم شد
_: دارم میرم بالا
+: کجا با این عجله( در و قفل کرد)
_: خونمه
+: خونت باشه
_: میشه بری کنار خستمه؟!
+: خانم پارک کارت دارم
_: کارم...چی؟!...خانم پارک؟!...من کیم هستم...کیم یونا
+: نع عزیزم تو پارک یونا هستی
_: (ذوق کرده ولی سعی میکنه نشون نده)
+: حالا چرا خانم کوچولو قهر کرده؟!(داره نزدیک یونا میشه اونم میره عقب و بالاخره دیوار)
_: هیچی برو کنار
چه مین ویو:
بغلش کردم پام و براش صندلی کردم و نشوندم رو پام و شروع به بوسیدنش کردم اولش همکاری نمیکرد ولی با گازی که به لبش زدم همکاری کرد و تا وقتی که نفس کم اوردیم هم و بوسیدم
۲.۲k
۱۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.