من مغرور نیستم !
من مغرور نیستم !
برایِ زمانم ارزش قائلم ...
من شنونده ی خوبی ام !
اما بعضی از حرف ها واقعا ارزشِ شنیدن ندارد ...
من آدمِ سردی نیستم !
در گرم گرفتن با دیگران ، محتاطم ...
من آدمِ بی مشکلی نیستم !
از محدودیت هایم ، فرصت می سازم ...
من با خودم راحتم !
پس نیازی به تاییدِ دیگران ندارم ...
من برایِ خودم هدف دارم !
پس به کسی اجازه ی دخالت نمی دهم ...
من خودم را دوست دارم ...
پس نیازی به دوست داشته شدن ، ندارم ...
این من و توییم که انتخاب می کنیم چه کسی را دوست بداریم و عواقبش را هم می پذیریم ... !
درستش هم همین است !
اینجا بنگاهِ معامله ی دوست داشتن نیست !
اینجا هیچ کس ناچار نیست !
وقتی کسی را دوست داریم ، این انتخاب و نیازِ شخصیِ ماست و هیچ کس جز خودمان در قبالش مسئول نیست !
باید بپذیریم که خودمان نقطه ی پرگارِ زندگیِ خودمانیم ، و دلخوشی و آرامشمان را منوط به برخورد و رفتارِ هیچ کس نکنیم !
وقتی مشکلی داریم ، هیچ کس جز خودمان موظف به رفعِ آن نیست !
به جایِ بهانه گیری و توقعِ شراکتِ دیگران ، جسور باشیم و برایِ حلِ نگرانی و بحرانمان اقدام کنیم ،
دیگران هم مشکلاتِ خودشان را دارند ، هیچ کس در این دایره ، بی غم و آسوده نیست !
یادمان نرود که وقتی با کسی صحبت می کنیم ، این ماییم که نیاز داریم شنیده شویم ،
پس اگر کسی به حرف هایِ ما توجه نمی کند ، بهتر است به جایِ سرزنشِ او ، علت را در حرف ها و نوعِ بیانِ خودمان جستجو کنیم ، ببینیم حرف هایی که می زنیم واقعا ارزشِ شنیدن دارد ؟! و هزار و یک توقعِ بیجا نداشته باشیم ،
بپذیریم که دیگران حقِ انتخاب دارند !
دیگران حق دارند برایِ زمانشان برنامه ریزی و اولویت بندی کنند !
قبل از بقیه ، خودمان را بشناسیم !
آدمی که به شناختِ کاملِ خودش رسیده ، هرگز کسی را برایِ اتفاقات و احوالاتش سرزنش نمی کند ،
آدمی که خودش را پذیرفته ، مسئولیتِ تمامِ زندگی اش را می پذیرد ،
آدمی که خودش را دوست دارد ، دیگران را بدونِ توقع و برایِ نیازِ شخصی اش دوست دارد ،
آدمی که برایِ خودش احترام قائل است ، دیگران را قضاوت نمی کند !
این قضاوت ها و بهانه گیری ها یعنی یک جایِ کارمان می لنگد ...
ما باید قبل از هر چیز ، رویِ خودمان کار کنیم !
برایِ زمانم ارزش قائلم ...
من شنونده ی خوبی ام !
اما بعضی از حرف ها واقعا ارزشِ شنیدن ندارد ...
من آدمِ سردی نیستم !
در گرم گرفتن با دیگران ، محتاطم ...
من آدمِ بی مشکلی نیستم !
از محدودیت هایم ، فرصت می سازم ...
من با خودم راحتم !
پس نیازی به تاییدِ دیگران ندارم ...
من برایِ خودم هدف دارم !
پس به کسی اجازه ی دخالت نمی دهم ...
من خودم را دوست دارم ...
پس نیازی به دوست داشته شدن ، ندارم ...
این من و توییم که انتخاب می کنیم چه کسی را دوست بداریم و عواقبش را هم می پذیریم ... !
درستش هم همین است !
اینجا بنگاهِ معامله ی دوست داشتن نیست !
اینجا هیچ کس ناچار نیست !
وقتی کسی را دوست داریم ، این انتخاب و نیازِ شخصیِ ماست و هیچ کس جز خودمان در قبالش مسئول نیست !
باید بپذیریم که خودمان نقطه ی پرگارِ زندگیِ خودمانیم ، و دلخوشی و آرامشمان را منوط به برخورد و رفتارِ هیچ کس نکنیم !
وقتی مشکلی داریم ، هیچ کس جز خودمان موظف به رفعِ آن نیست !
به جایِ بهانه گیری و توقعِ شراکتِ دیگران ، جسور باشیم و برایِ حلِ نگرانی و بحرانمان اقدام کنیم ،
دیگران هم مشکلاتِ خودشان را دارند ، هیچ کس در این دایره ، بی غم و آسوده نیست !
یادمان نرود که وقتی با کسی صحبت می کنیم ، این ماییم که نیاز داریم شنیده شویم ،
پس اگر کسی به حرف هایِ ما توجه نمی کند ، بهتر است به جایِ سرزنشِ او ، علت را در حرف ها و نوعِ بیانِ خودمان جستجو کنیم ، ببینیم حرف هایی که می زنیم واقعا ارزشِ شنیدن دارد ؟! و هزار و یک توقعِ بیجا نداشته باشیم ،
بپذیریم که دیگران حقِ انتخاب دارند !
دیگران حق دارند برایِ زمانشان برنامه ریزی و اولویت بندی کنند !
قبل از بقیه ، خودمان را بشناسیم !
آدمی که به شناختِ کاملِ خودش رسیده ، هرگز کسی را برایِ اتفاقات و احوالاتش سرزنش نمی کند ،
آدمی که خودش را پذیرفته ، مسئولیتِ تمامِ زندگی اش را می پذیرد ،
آدمی که خودش را دوست دارد ، دیگران را بدونِ توقع و برایِ نیازِ شخصی اش دوست دارد ،
آدمی که برایِ خودش احترام قائل است ، دیگران را قضاوت نمی کند !
این قضاوت ها و بهانه گیری ها یعنی یک جایِ کارمان می لنگد ...
ما باید قبل از هر چیز ، رویِ خودمان کار کنیم !
۵۸.۵k
۲۶ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.