The world of police and mafia....

The world of police and mafia....
پارت ⁶

ویو رائون
مرتیکه الاغ، یاد نگرفته چطور با به خانم حرف بزنه، حالا باز اون دوستش بهتر بود، نمیدونم تا کی باید تو اینجا به عنوان کارمند تحمل کنم و بمونم، این که فعلا روز اولشه، خدا بقیشو بخیر کنه، حالا جلوش سوتی ندم که پلیسم، اون جوری دیگه سرم بالای دار رفته، خواستم برم پشت میز بشینم که دوباره جئون صدام کرد
جونگکوک: وایسا
رائون: اوفف، بله
جونگکوک: ببین اینجوری جواب منو نده هاا برات بد تموم میشه
رائون: کارتونو بگید آقای جئون "جدی"
جونگکوک: "نفس عمیق" برای کار کردن توی اینجا یه سری قانون هست که اجباریه
یک- پوشیدن لباس باز ممنوع
دو- دخالت تو کارای من ممنوع
سه - بدون اجازه وارد اتاق من شدن ممنوع
چهار - گرم گرفتن با کسی ممنوع
رائون: اوووو مگه برده گیر اوردین
پنججج- وسط حرف من پریدن ممنوع
شش- به من از الان به بعد به من ارباب میگی
همین، حالاام برو سرکارت
رائون: چشممم ارباب "با حرص و با طعنه"
ایششش، فک نکنم بیشتر دووم بیارم با این اخلاقش، تهیونگ بهم گفت که اخلاقش گنده و باهاش دهن به دهن نشم ولی مگه میشد جواب اینو نداد..



لایک و کامنت یادتون نره کیوتا
_________________________________