"my crazy love" p :55
ویو کوک
بعد اینکه با لیسا رقصیدیم ،آمدیم پیش بقیه باز شروع کردیم الکل خوردن ، خیلی خوشحال بودم رابطم باز با لیسا خوب شده ،تو فکر این چیزا بودم که مینا با عشوه آمد رو پاهام نشست یه نگاه به قیافه لیسا انداختم عصبی بود
مینا :اوپااا نظرت چیه امشب بیای خونه ی من
کوک :برو گمشو انور رو پام (حل دادن ) دامیال خواهش میکنم این هرزه رو از اینجا ببر تا دیوانه نشدم وگر نه زنده نمیمونه
دامیال :پاشو ببینم هرزه نگران نباش کوک امشب خودم دخلشو میارم .
لیسا : منم میرم دیگه جایی قرار دارم
کوک :صبر کن یه نیم ساعت دیگه باهم میریم
لیسا :باشه
ویو لیسا
شروع کردم مست کردن با سارا خیلی زیاد خوردیم دوتامون هم مست بودیم رفتیم نشستیم رو یکی از مبل ها
ویو کوک
کیونگ و سارا رفتن چون سارا مست بود اما لیسا رو پیدا نمیکردم که تصمیم گرفتم به دستشویی هم سر بزنم
_لیسا اون تویی
که از دستشویی آمد بیرون ،مست مست بود
_تو مست کردی
+نه (کل حرف های لیسا با خندس )
_معلومه بیا بریم ببینم
+کجا
_تو بیا +باشه بریم
لیسا داشت بزور راه میومد بخاطر همین به خودم تکیه دادمش بردمش به خانه ی مشترکمون ،وقتی رسیدیم خواب بود بخاطر همین برآید استایل بقلش کردم و گذاشتمش رو تخت
ویو لیسا
از خواب پاشدم اما هیچی یادم نمیاد این جا که خانه مشترکمونه پس به احتمال زیاد کوک لباسام رو عوض کرده ،از اتاق رفتم بیرون به سمت اتاق کوک رفتم . درو باز کردم که دیدم داره بیرون رو نگاه میکنه
_پس بیدار شدی دیگه فکر کردم مردی
+آره بیدار شدم من چرا اینجام
_مست بودی منم اوردمت اینجا
+اوکی مرسی (از اتاق داره میره بیرون)
_کجا +خونه خودم _امشب قرار با بچه ها بریم بیرون نمیخواد جایی بریم +عه واقعا به هر حال من باید برم خانه چون لباس ندارم _کمدت پر از لباسه اونا رو بپوش (کوک پاشد و به سمت لیسا آمد )و رأس ساعت ۶بیرون باش (به دماغ لیسا با انگشتش یه ضربه زد و رفت بیرون )
+هنوز رو مخه
پرش زمانی ساعت ۶ ویو لیسا
رفتم حموم و یه لباس خوب پوشیدم رفتم بیرون نمیدونم چرا ولی باز به کوک علاقهمند شدم
گایز میخوام فیک رو تا پارت ۶۰ ببندم اگر هم نشد بیشتر
بعد اینکه با لیسا رقصیدیم ،آمدیم پیش بقیه باز شروع کردیم الکل خوردن ، خیلی خوشحال بودم رابطم باز با لیسا خوب شده ،تو فکر این چیزا بودم که مینا با عشوه آمد رو پاهام نشست یه نگاه به قیافه لیسا انداختم عصبی بود
مینا :اوپااا نظرت چیه امشب بیای خونه ی من
کوک :برو گمشو انور رو پام (حل دادن ) دامیال خواهش میکنم این هرزه رو از اینجا ببر تا دیوانه نشدم وگر نه زنده نمیمونه
دامیال :پاشو ببینم هرزه نگران نباش کوک امشب خودم دخلشو میارم .
لیسا : منم میرم دیگه جایی قرار دارم
کوک :صبر کن یه نیم ساعت دیگه باهم میریم
لیسا :باشه
ویو لیسا
شروع کردم مست کردن با سارا خیلی زیاد خوردیم دوتامون هم مست بودیم رفتیم نشستیم رو یکی از مبل ها
ویو کوک
کیونگ و سارا رفتن چون سارا مست بود اما لیسا رو پیدا نمیکردم که تصمیم گرفتم به دستشویی هم سر بزنم
_لیسا اون تویی
که از دستشویی آمد بیرون ،مست مست بود
_تو مست کردی
+نه (کل حرف های لیسا با خندس )
_معلومه بیا بریم ببینم
+کجا
_تو بیا +باشه بریم
لیسا داشت بزور راه میومد بخاطر همین به خودم تکیه دادمش بردمش به خانه ی مشترکمون ،وقتی رسیدیم خواب بود بخاطر همین برآید استایل بقلش کردم و گذاشتمش رو تخت
ویو لیسا
از خواب پاشدم اما هیچی یادم نمیاد این جا که خانه مشترکمونه پس به احتمال زیاد کوک لباسام رو عوض کرده ،از اتاق رفتم بیرون به سمت اتاق کوک رفتم . درو باز کردم که دیدم داره بیرون رو نگاه میکنه
_پس بیدار شدی دیگه فکر کردم مردی
+آره بیدار شدم من چرا اینجام
_مست بودی منم اوردمت اینجا
+اوکی مرسی (از اتاق داره میره بیرون)
_کجا +خونه خودم _امشب قرار با بچه ها بریم بیرون نمیخواد جایی بریم +عه واقعا به هر حال من باید برم خانه چون لباس ندارم _کمدت پر از لباسه اونا رو بپوش (کوک پاشد و به سمت لیسا آمد )و رأس ساعت ۶بیرون باش (به دماغ لیسا با انگشتش یه ضربه زد و رفت بیرون )
+هنوز رو مخه
پرش زمانی ساعت ۶ ویو لیسا
رفتم حموم و یه لباس خوب پوشیدم رفتم بیرون نمیدونم چرا ولی باز به کوک علاقهمند شدم
گایز میخوام فیک رو تا پارت ۶۰ ببندم اگر هم نشد بیشتر
۳.۶k
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.