فیکت تهیونگ پارت : ۱۲
Fake taehyong part :12
دخترا پیاده شدن و با اجوشی خداحافظی کردن و وارد عمارت شدن
وسایلاشونو تو اتاقشون چیدن و با صدای در به خودشون اومدن
&:ات پیتزا سفارش دادم درو باز کن
+:اوک من رفتم تحویل بگیرم
&:کیف پولم تو اتاقه زود باش
+:باشه دیگه
ات رفت پیتزا رو تحویل گرفت آورد میزو چیدن و شروع ب خوردن کردن
+:لیان میگم ک ...ام ..امروز .. ک تو سرویس بهداشتی بودم ی مرده رو دیدم خیلی کراش بود لعنتی .. تاحالا انقد از ی نفر خوشم نیومده بود .. متاسفانه گردنبند پدر بزرگم که برام خریده بود رو بهش دادم ... ولی وای چشماش .. قهوه ایی روشن ... موهاش خرمایی .... وایییی خدااا چ پوست صافی داشت....... نکنه با گرل فرندش اومده بود کافه نه دختره ی هر.زه رو میکشم
(پیتزا پرید تو گلوش )
&:نمیری ات بیا اینو بخور (ی لیوان اِسپرایت بهش میده)
&:خب پس اگه بهت بگم چه اتفاقی واست افتاده خودکشی میکنی
+:بنال بیبی
&:خفه قشنگم... تو .....اصن نمیگم
+:بگوووووو بچچچچچچچچ
&:اعههههه ....بچ خودتی اصن نمیگم نمیخوام بگم
+:بنال خراب
&:خراببببب خودتییییی
(و این گونه بود که افتادن دمبال هم و کل اون عمارتو زیر رو کردن )
&:باشه بابا تسلیم ، میگم
+:افرین بیبی قشنگم بگو
&:خدا لعنتت کنه ...هوف ووووو..... قول بده جیغ نزنی
+:بنال
&:ات ...... ات.......
+:بگو دیگ مردم اه
&:ات .... تو .....تو عاشق شدی
حرف لیان با جیغ بلند ات یکی شد
+:جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
&:خفه شو مادر خراب
+:جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
&:خفهههه شوووووووو
+: وهمچنان جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
لیان همینجوری درگیر ات بودی که در خونهههه به صدا در اومد
دخترا دوتایی به سمت در رفتن از پشت در صدای خنده ی گرفته ی دوتا مرد میومد.........
دخترا پیاده شدن و با اجوشی خداحافظی کردن و وارد عمارت شدن
وسایلاشونو تو اتاقشون چیدن و با صدای در به خودشون اومدن
&:ات پیتزا سفارش دادم درو باز کن
+:اوک من رفتم تحویل بگیرم
&:کیف پولم تو اتاقه زود باش
+:باشه دیگه
ات رفت پیتزا رو تحویل گرفت آورد میزو چیدن و شروع ب خوردن کردن
+:لیان میگم ک ...ام ..امروز .. ک تو سرویس بهداشتی بودم ی مرده رو دیدم خیلی کراش بود لعنتی .. تاحالا انقد از ی نفر خوشم نیومده بود .. متاسفانه گردنبند پدر بزرگم که برام خریده بود رو بهش دادم ... ولی وای چشماش .. قهوه ایی روشن ... موهاش خرمایی .... وایییی خدااا چ پوست صافی داشت....... نکنه با گرل فرندش اومده بود کافه نه دختره ی هر.زه رو میکشم
(پیتزا پرید تو گلوش )
&:نمیری ات بیا اینو بخور (ی لیوان اِسپرایت بهش میده)
&:خب پس اگه بهت بگم چه اتفاقی واست افتاده خودکشی میکنی
+:بنال بیبی
&:خفه قشنگم... تو .....اصن نمیگم
+:بگوووووو بچچچچچچچچ
&:اعههههه ....بچ خودتی اصن نمیگم نمیخوام بگم
+:بنال خراب
&:خراببببب خودتییییی
(و این گونه بود که افتادن دمبال هم و کل اون عمارتو زیر رو کردن )
&:باشه بابا تسلیم ، میگم
+:افرین بیبی قشنگم بگو
&:خدا لعنتت کنه ...هوف ووووو..... قول بده جیغ نزنی
+:بنال
&:ات ...... ات.......
+:بگو دیگ مردم اه
&:ات .... تو .....تو عاشق شدی
حرف لیان با جیغ بلند ات یکی شد
+:جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
&:خفه شو مادر خراب
+:جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
&:خفهههه شوووووووو
+: وهمچنان جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
لیان همینجوری درگیر ات بودی که در خونهههه به صدا در اومد
دخترا دوتایی به سمت در رفتن از پشت در صدای خنده ی گرفته ی دوتا مرد میومد.........
۱۰.۰k
۱۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.