قسمت(۱۱)
صدای راننده اومد: به به خانوم رهاخانوم!
این دیگه کیه؟!من وازکجا می شناسه؟
ازالستیکای ماشین گرفتم همین جوری اومدم باال. الستیکش که خیلی جیگره.اُه اُه نگاه چه چیزیه.پالکشم که ایران
چهل وچهاره.المصب مال خوده تیرونه.اُ چراغارو؟!او اوه چه باکالس.از چراغاش معلومه که ماشین ازاون خفناس.پس
راننده ش هم خفنه دیگه! یه خرده باالتر...چه شیشه ی تمیزی.چه لبی داره این رانندهه....چه دماغی...اُه اُه چه
عینکی... موهاروداشته باش...
اِ؟!!! صبر کن ببینم...این که رادوین گودزیالس! اصالاین پسره سرش به تنش می ارزه که همچین ماشینی
سواره؟!چیـــــش پسره ی بی ریخت!!!!!
اخم غلیظی کردم و بی توجه بهش وارد دانشگاه شدم.رادوینم برای نگهبان دم در بوقی زدوگفت: چاکر آقا رحمان!
انگارخیلی باهم صمیمی بودن چون آقارحمان باش دستی تکون داد و گرم وصمیمی گفت:
- سالم ادوین خان.
وازاین ماسماسکای دم درو که نمیدونم اسمش چیه واسش داد باال.خو چیکارکنم اسمش و بلد نیستم!
سعی کردم بهش توجه نکنم وبی خیال به سرعت راه رفتنم اضافه کردم. همین جوری قدم برمیداشتم و می رفتم
جلو...رادوین ماشینش و برد توی پارکینگ که یه خورده ازمن جلوتر بودوهنوز بهش نرسیده بودم.خدارو شکر تااین
پارک کنه من در رفتم.سعی کردم تندتند برم...
همین جوری خوشحال داشتم می رفتم.می خواستم ازجلوی پارکینگ رد بشم که هم زمان بامن رادوینم از پارکینگ
خارج شد.
اَه...من که انقدر تند راه رفتم.این بی ریخت زشت چجوری انقدر زودماشینش و پارک کردوبه اینجارسید؟!
لبخند مضحکی روی لباش بود.اخمی کردم. داشتم ازجلوش رد می شدم که خودش و کشید کنارمن.حاال داشتیم
شونه به شونه هم راه می رفتیم!!!
اَه... اَه...االن من و بااین میبیننن شرف مرفم میره کف پام...ایـــــــــش!!
سعی کردم تندتر برم که شونه به شونه اش نباشم اما اونم به سرعتش اضافه کرد. صدای مسخره اش توی گوشم
پیچید:
- ارادت مندیم سرکاره خانوم.آقا اشکان جـــــــون چطورن؟!
پوزخندی زدم....چرا اشکان انقد براش مهم شده؟بذار حالش و بگیرم.تک سرفه ای کردم تا صدام صاف بشه...با
لحن شیطونی جواب دادم:
- اشکان جان خوبه خوبه.
پوزخندی زدوگفت: چراخوب نباشه؟!دوست دختر خوب!نازکش مجانی خوب!بوس مفتکی خوب!
متوقف شدم.به سمتش برگشتم و توی چشماش زل زدم.بالحن خونسردی گفتم:
- شمامشکلی دارین؟!
رادوین به چشمام زل زدوگفت: نه... چه مشکلی؟!
پوزخندی زدم و روم و ازش برگردوندم.
بالحن توهین آمیزی گفتم
این دیگه کیه؟!من وازکجا می شناسه؟
ازالستیکای ماشین گرفتم همین جوری اومدم باال. الستیکش که خیلی جیگره.اُه اُه نگاه چه چیزیه.پالکشم که ایران
چهل وچهاره.المصب مال خوده تیرونه.اُ چراغارو؟!او اوه چه باکالس.از چراغاش معلومه که ماشین ازاون خفناس.پس
راننده ش هم خفنه دیگه! یه خرده باالتر...چه شیشه ی تمیزی.چه لبی داره این رانندهه....چه دماغی...اُه اُه چه
عینکی... موهاروداشته باش...
اِ؟!!! صبر کن ببینم...این که رادوین گودزیالس! اصالاین پسره سرش به تنش می ارزه که همچین ماشینی
سواره؟!چیـــــش پسره ی بی ریخت!!!!!
اخم غلیظی کردم و بی توجه بهش وارد دانشگاه شدم.رادوینم برای نگهبان دم در بوقی زدوگفت: چاکر آقا رحمان!
انگارخیلی باهم صمیمی بودن چون آقارحمان باش دستی تکون داد و گرم وصمیمی گفت:
- سالم ادوین خان.
وازاین ماسماسکای دم درو که نمیدونم اسمش چیه واسش داد باال.خو چیکارکنم اسمش و بلد نیستم!
سعی کردم بهش توجه نکنم وبی خیال به سرعت راه رفتنم اضافه کردم. همین جوری قدم برمیداشتم و می رفتم
جلو...رادوین ماشینش و برد توی پارکینگ که یه خورده ازمن جلوتر بودوهنوز بهش نرسیده بودم.خدارو شکر تااین
پارک کنه من در رفتم.سعی کردم تندتند برم...
همین جوری خوشحال داشتم می رفتم.می خواستم ازجلوی پارکینگ رد بشم که هم زمان بامن رادوینم از پارکینگ
خارج شد.
اَه...من که انقدر تند راه رفتم.این بی ریخت زشت چجوری انقدر زودماشینش و پارک کردوبه اینجارسید؟!
لبخند مضحکی روی لباش بود.اخمی کردم. داشتم ازجلوش رد می شدم که خودش و کشید کنارمن.حاال داشتیم
شونه به شونه هم راه می رفتیم!!!
اَه... اَه...االن من و بااین میبیننن شرف مرفم میره کف پام...ایـــــــــش!!
سعی کردم تندتر برم که شونه به شونه اش نباشم اما اونم به سرعتش اضافه کرد. صدای مسخره اش توی گوشم
پیچید:
- ارادت مندیم سرکاره خانوم.آقا اشکان جـــــــون چطورن؟!
پوزخندی زدم....چرا اشکان انقد براش مهم شده؟بذار حالش و بگیرم.تک سرفه ای کردم تا صدام صاف بشه...با
لحن شیطونی جواب دادم:
- اشکان جان خوبه خوبه.
پوزخندی زدوگفت: چراخوب نباشه؟!دوست دختر خوب!نازکش مجانی خوب!بوس مفتکی خوب!
متوقف شدم.به سمتش برگشتم و توی چشماش زل زدم.بالحن خونسردی گفتم:
- شمامشکلی دارین؟!
رادوین به چشمام زل زدوگفت: نه... چه مشکلی؟!
پوزخندی زدم و روم و ازش برگردوندم.
بالحن توهین آمیزی گفتم
۲.۰k
۰۲ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.