عاشقتم

عاشقتم

پارت²

هانا:ممنون

*خواهش....راستی آقای جیمین شما با من چیکار داشتین

جیمین:اممم خب راستش......

*خب بفرمایید داخل دفترم اونجا صحبت میکنیم

جیمین:اوهوم بله....هانا عزیزم من الان میام

هانا:چیزی شده؟

جیمین:نه چی میخواد بشه عزیزم(لبخند)

هانا:نمیدونم یهویی گفتی

جیمین:هیچی نیست فقط مورد کارای کمپانی سوال دارم

هانا:اها اوکی

هانا رفت پیش دوستاش و جیمین هم به همراه رئیس کمپانی به دفتر رفت)

*خب بفرمایید آقای جیمین امرتون

جیمین:راستش ازتون یه درخواستی دارم

*گوش میکنم

جیمین:میخوام از هانا خواستگاری کنم و نیاز به کمک دارم

*اوه آقای جیمین در این کار روی من میتونین حساب باز کنین

جیمین:ممنونم

*خواهش میکنم پیشاپیش پیش هم مبارک باشه(لبخند)

جیمین:بازم ممنونم آقای لی(لبخند)

جیمین:با اجازتون من برم

*خواهش میکنم فقط کی همه چیو ردیف کنم؟

جیمین:هر چه زودتر بهتر

*بله....خدانگهدار

جیمین:خدانگهدار

جیمین:از دفتر آقای لی امدم بیرون دل تو دلم نبود تا از هانا خواستگاری کنم ولی بیشتر مواقع ها از این میترسم که سوتی بدم و همه چیزو لو بدم......نه نه نه جیمین تو میتونی خراب نمیکنی آره

هانا:عشقمممم

جیمین:ها ها جانم

هانا:کجایی تو

جیمین:تو راهم دارم میام

هانا:بامزه(پوکر)

جیمین:میدونم(اعتماد به کهکشان)

هانا:الللشفااااااااا

جیمین:ایشالله نصیبت بشه

هانا:(پوکر)