𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐢𝐧 𝐒𝐞𝐨𝐮𝐥 فصل ۴ پارت ۳۰
نامی_خرید برای چی؟
جین_چرا انقد حاشیه میرین؟اره میایم پوسیدیم تو خونه
شوگ_میشه من نیام؟
_چرا نیای؟
شوگ_حوصله ندارم:():
_بیا دیگهههه
شوگ_نههه
یهو جیغ کشیدم
_بیااااااااااااا
شوگ_باشه باشه میام
ته_ینی فقط ا.ت میتونه تورو از حالت پوکر بودن در بیاره
شوگ_هه هه|:
_هورااااااا همه میریم خرید♡_♡
جیمی_میگم میشه بعدش بریم شهر بازی؟
کوک_ماشالله احساسات بچه گونه هیونگ فوران کرد
جیمی_خیلی وقته نرفتیم
ته_اره
_پس اونجا هم میریم حالا پاشین برین حاضر شین دیگههه
همه رفتن حاضر شدن
بعد ده دیقه همه با تیپ خفن حاضر شدن
کوک استایلش مشکی بود
تهیونگ استیال لایت و قهوه ای زده بود
جین یک پیراهن صورتی با شلوار مشکی پوشیده بود
جیمین یک هودی مشکی با شلوار جین داشت
نامجون خیلی مردونه تیپ زده بود
شوگا خیلی خیلی ساده😂
شوگ_همینم چون خیلی اصرار کردی پوشیدم و میخوام بیام وگرنه اصلا نمیومدم
_همین خیلی هم عالیه
یک تیشرت با شلوار پوشیده بود😂
_بریمممم
از خونه زدیم بیرون و سوار ون شدیم
جلوی یک مرکز خرید بزرگ پیاده شدیم
ته_امیدوارم که همه ی کاراتو خریداتو همینجا بکنی ا.ت
_اگه همه چی داشته باشه چرا که نه!..
بعد وارد مغازه شدیم
اولین مغازه ای که وارد شدم هودی فروشی بود یک عالمه هودی رنگارنگ داشتن
_وایی خدا انتخاب سخت شد
ته_چی شده باز؟
_بهم تو انتخاب کمک کنین سختهه
نامی_سعی کن چیزی که بهت میاد رو انتخاب کنی
_اوهوم خب منننن معمولا رنگ بنفش حیلی دوست دارم
جیمین رفت اون مشت مشتا و با یک هودی بنفش که روش یک نوشته کوچیک بود برگشت
جیمی_این چطوره؟
_روش چی نوشته؟؟؟
نامی_بی تی اس
_ووییییی همینو میخرم خیلی کیوته
ته_میگم به انتخاب منم یکی برمیداری؟
_چرا که نه عشقم
تهیونگ یک هودی مشکی دستم داد
ته_پس اینم بردار
_باشه
هودی هارو خریدیم و از مغازه بیرون اومدیم که یهو کوک داد زد
کوک_سونجیننننن
یهو دویید سمت یک دختر که دختره هم پرید بغلش
_این سونجین خودمون نیست؟
ته_چرا انگار خودشه وگرنه کوک برای چی بره بغلش کنه
کوک_سونجیننن
سونجین^جونگکوکاااا دلم برات خیلی تنگ شده بوددد
کوک_من بیشتر
سونجین_خوبی چه خبر خبری ازت نبود
کوک_نمیدونی چقدر دلتنگت بودم سونجین نمیتونستمم بیام پیشت
سونجین_اما بالاخره همو دیدیم
کوک_اینجا چیکار میکنی؟
سونجین_اومدا بودم یکم لباس بخرم
کوک_بیا باهم بریم
سونجین_ولی بچه ها چی؟
کوک_اونارو ول کن
بعد باهم دیگه رفتن یک سمت دیگه
ته_عه عه میبینی؟تا عشقشو دید فرار کرد
_ولش کن بزار خوش باشن بدبختا نزدیک یک ماهه همو ندیدن هاااا
رفتیم مغازه بعدی اونجا لباسای قشنگی داشت یک سه چهار تا تیشرت لش خریدم
یکی هم با تهیونگ ست کردم
_بچه ها میگم نظرتون چیه که همه باهم یک تیشرت ست بخریم؟.........
جین_چرا انقد حاشیه میرین؟اره میایم پوسیدیم تو خونه
شوگ_میشه من نیام؟
_چرا نیای؟
شوگ_حوصله ندارم:():
_بیا دیگهههه
شوگ_نههه
یهو جیغ کشیدم
_بیااااااااااااا
شوگ_باشه باشه میام
ته_ینی فقط ا.ت میتونه تورو از حالت پوکر بودن در بیاره
شوگ_هه هه|:
_هورااااااا همه میریم خرید♡_♡
جیمی_میگم میشه بعدش بریم شهر بازی؟
کوک_ماشالله احساسات بچه گونه هیونگ فوران کرد
جیمی_خیلی وقته نرفتیم
ته_اره
_پس اونجا هم میریم حالا پاشین برین حاضر شین دیگههه
همه رفتن حاضر شدن
بعد ده دیقه همه با تیپ خفن حاضر شدن
کوک استایلش مشکی بود
تهیونگ استیال لایت و قهوه ای زده بود
جین یک پیراهن صورتی با شلوار مشکی پوشیده بود
جیمین یک هودی مشکی با شلوار جین داشت
نامجون خیلی مردونه تیپ زده بود
شوگا خیلی خیلی ساده😂
شوگ_همینم چون خیلی اصرار کردی پوشیدم و میخوام بیام وگرنه اصلا نمیومدم
_همین خیلی هم عالیه
یک تیشرت با شلوار پوشیده بود😂
_بریمممم
از خونه زدیم بیرون و سوار ون شدیم
جلوی یک مرکز خرید بزرگ پیاده شدیم
ته_امیدوارم که همه ی کاراتو خریداتو همینجا بکنی ا.ت
_اگه همه چی داشته باشه چرا که نه!..
بعد وارد مغازه شدیم
اولین مغازه ای که وارد شدم هودی فروشی بود یک عالمه هودی رنگارنگ داشتن
_وایی خدا انتخاب سخت شد
ته_چی شده باز؟
_بهم تو انتخاب کمک کنین سختهه
نامی_سعی کن چیزی که بهت میاد رو انتخاب کنی
_اوهوم خب منننن معمولا رنگ بنفش حیلی دوست دارم
جیمین رفت اون مشت مشتا و با یک هودی بنفش که روش یک نوشته کوچیک بود برگشت
جیمی_این چطوره؟
_روش چی نوشته؟؟؟
نامی_بی تی اس
_ووییییی همینو میخرم خیلی کیوته
ته_میگم به انتخاب منم یکی برمیداری؟
_چرا که نه عشقم
تهیونگ یک هودی مشکی دستم داد
ته_پس اینم بردار
_باشه
هودی هارو خریدیم و از مغازه بیرون اومدیم که یهو کوک داد زد
کوک_سونجیننننن
یهو دویید سمت یک دختر که دختره هم پرید بغلش
_این سونجین خودمون نیست؟
ته_چرا انگار خودشه وگرنه کوک برای چی بره بغلش کنه
کوک_سونجیننن
سونجین^جونگکوکاااا دلم برات خیلی تنگ شده بوددد
کوک_من بیشتر
سونجین_خوبی چه خبر خبری ازت نبود
کوک_نمیدونی چقدر دلتنگت بودم سونجین نمیتونستمم بیام پیشت
سونجین_اما بالاخره همو دیدیم
کوک_اینجا چیکار میکنی؟
سونجین_اومدا بودم یکم لباس بخرم
کوک_بیا باهم بریم
سونجین_ولی بچه ها چی؟
کوک_اونارو ول کن
بعد باهم دیگه رفتن یک سمت دیگه
ته_عه عه میبینی؟تا عشقشو دید فرار کرد
_ولش کن بزار خوش باشن بدبختا نزدیک یک ماهه همو ندیدن هاااا
رفتیم مغازه بعدی اونجا لباسای قشنگی داشت یک سه چهار تا تیشرت لش خریدم
یکی هم با تهیونگ ست کردم
_بچه ها میگم نظرتون چیه که همه باهم یک تیشرت ست بخریم؟.........
۳۲.۶k
۰۵ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.