𝐂𝐫𝐢𝐦𝐢𝐧𝐚𝐥 [جنایتکار]
𝐂𝐫𝐢𝐦𝐢𝐧𝐚𝐥 [جنایتکار]
𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟑
کوک:نه خانم دکتر کوچولو اما خودت خنده داری
ا/ت:خانم دکتر کوچولو؟خنده دار؟
کوک:زیادی کیوتی
ا/ت:خب بگذریم...بریم سرِ کارِ خودمون...چیزی هست که بخوای بدونم؟
کوک:آره هست
ا/ت:خب میشنوم...
کوک:من همیشه نگات میکنم...
ا/ت:چی!!!
حرفت با وارد شدن پرستار نصفه موند
پرستار:خانم دکتر جناب رئیس میخوان ببیننتون...
ا/ت:خب آقای جئون جلسه امروزمون تمومه فردا می بینمتون....لطفا کلید اتاق رو بدید
کوک:مممم می بینمت...بیا کلید..دقتت بالاست..
__________
مدیر:خانم کیم این آقا...راستش اصلا تعادل نداره و حتی روان پزشک های بسیار حرفه ای هم نتونستن کاری کنن...به نظرم یه کیس دیگه رو پیدا کنید..
ا/ت:نه آقای دکتر من با همین کیس جلو میرم ...حداقل تلاشم رو میکنم....
__________
*فردا*
در اتاق جونگکوک رو باز کردم که دیدم مثل یه بانی کیوت رو تخت خوابیده...رفتم بالاسری که یهو دستم رو گرفت کشید پایین و افتادم تو بغلش...
کوک:صبح بخیر بیبی گرل
بعد با یه حرکت کاری کرد تو زیرش باشی و روت خیمه زد...
𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟑
کوک:نه خانم دکتر کوچولو اما خودت خنده داری
ا/ت:خانم دکتر کوچولو؟خنده دار؟
کوک:زیادی کیوتی
ا/ت:خب بگذریم...بریم سرِ کارِ خودمون...چیزی هست که بخوای بدونم؟
کوک:آره هست
ا/ت:خب میشنوم...
کوک:من همیشه نگات میکنم...
ا/ت:چی!!!
حرفت با وارد شدن پرستار نصفه موند
پرستار:خانم دکتر جناب رئیس میخوان ببیننتون...
ا/ت:خب آقای جئون جلسه امروزمون تمومه فردا می بینمتون....لطفا کلید اتاق رو بدید
کوک:مممم می بینمت...بیا کلید..دقتت بالاست..
__________
مدیر:خانم کیم این آقا...راستش اصلا تعادل نداره و حتی روان پزشک های بسیار حرفه ای هم نتونستن کاری کنن...به نظرم یه کیس دیگه رو پیدا کنید..
ا/ت:نه آقای دکتر من با همین کیس جلو میرم ...حداقل تلاشم رو میکنم....
__________
*فردا*
در اتاق جونگکوک رو باز کردم که دیدم مثل یه بانی کیوت رو تخت خوابیده...رفتم بالاسری که یهو دستم رو گرفت کشید پایین و افتادم تو بغلش...
کوک:صبح بخیر بیبی گرل
بعد با یه حرکت کاری کرد تو زیرش باشی و روت خیمه زد...
۳.۱k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.