پارت ۸
ویو ادمین
روز تعطیل بود و پسرا خوابیده بودن(تو بغل هم 🥺)
&پسرا پاشید پاشید
+هیس پدر بیدارم
&باید بریم باغ
+شما باغ دارید؟
&اره ببین اونجا فامیل زیاده نمیخواد دروغ بگی بگو خواهر برادرید و اینکه اونجا خیلی جیمینو مسخره میکنن بخاطر قدو صداشو یا کوچیک بودنش لطفا مراقبش باش
+چشم
ویو یونگی
وای ساعت ۸ نامسلمون روز تعطیللل
+جیمین
∆هوممم
+جیمین بیدار شو
∆ساعت چنده
+ساعت۸
∆برو گمشو امروز تعطیله
+میخوایم بریم باغتون
که دیدم پرید
∆چیی؟باغ؟ من نمیادم
+بابا گفت بریم
∆اهم چیشد بابا...بلخره بهش میگی بابا
+خب اره
∆مامانننن ماماننن کی میریم
+مسخره
∆خودتی پشو اماده شو که بریم سریع برگردیم
+اوکی
ویو ادمین
جیمین یه هودیه مشکی پوشید با شلوار لی خاکستری
یونگی یه لباس عادی مشکی پوشید استین بلند با شلوار لی ابی پوشید و راه افتادن
وقتی رسیدن
٪هه کوتولو اومد بچه ها(یکی از فامیلای پسر به اسم جانگ)
•اهم بچه ها اون کیه کنارش؟(یکی از فامیل های دختر به اسم لینا)
٪نمیدونم
∆س..سلا...سلام
٪هههه هنوز لکنت داری هههه
رفتم جلوی جیمین وایسادم
+اولا که لکنت نداره گوه نخوره دوما بجای جواب سلامته؟
٪هوی به تو اصن مگه وکیل بسیشی
+اره...اموالمه
٪وات
+به تو ربطی داره
•یعنی چی اموالته
+یعنی مال منه
٪تو مثل اینکه تنت میخاره
+اره چجورم..میخارونی؟
٪بیول
¥بله
٪چپش کنیم؟
¥معلومه داداش
ویو جیمین
دیدم خیلی داره بحثشون جدی میشه ولی یونگی نمیزاشت از کنارش جم بخورم یا بیام جلو تر همین جوری پشتش وایساده بودم
که دیدم اونا رفتن پشت گل بوته ها....
روز تعطیل بود و پسرا خوابیده بودن(تو بغل هم 🥺)
&پسرا پاشید پاشید
+هیس پدر بیدارم
&باید بریم باغ
+شما باغ دارید؟
&اره ببین اونجا فامیل زیاده نمیخواد دروغ بگی بگو خواهر برادرید و اینکه اونجا خیلی جیمینو مسخره میکنن بخاطر قدو صداشو یا کوچیک بودنش لطفا مراقبش باش
+چشم
ویو یونگی
وای ساعت ۸ نامسلمون روز تعطیللل
+جیمین
∆هوممم
+جیمین بیدار شو
∆ساعت چنده
+ساعت۸
∆برو گمشو امروز تعطیله
+میخوایم بریم باغتون
که دیدم پرید
∆چیی؟باغ؟ من نمیادم
+بابا گفت بریم
∆اهم چیشد بابا...بلخره بهش میگی بابا
+خب اره
∆مامانننن ماماننن کی میریم
+مسخره
∆خودتی پشو اماده شو که بریم سریع برگردیم
+اوکی
ویو ادمین
جیمین یه هودیه مشکی پوشید با شلوار لی خاکستری
یونگی یه لباس عادی مشکی پوشید استین بلند با شلوار لی ابی پوشید و راه افتادن
وقتی رسیدن
٪هه کوتولو اومد بچه ها(یکی از فامیلای پسر به اسم جانگ)
•اهم بچه ها اون کیه کنارش؟(یکی از فامیل های دختر به اسم لینا)
٪نمیدونم
∆س..سلا...سلام
٪هههه هنوز لکنت داری هههه
رفتم جلوی جیمین وایسادم
+اولا که لکنت نداره گوه نخوره دوما بجای جواب سلامته؟
٪هوی به تو اصن مگه وکیل بسیشی
+اره...اموالمه
٪وات
+به تو ربطی داره
•یعنی چی اموالته
+یعنی مال منه
٪تو مثل اینکه تنت میخاره
+اره چجورم..میخارونی؟
٪بیول
¥بله
٪چپش کنیم؟
¥معلومه داداش
ویو جیمین
دیدم خیلی داره بحثشون جدی میشه ولی یونگی نمیزاشت از کنارش جم بخورم یا بیام جلو تر همین جوری پشتش وایساده بودم
که دیدم اونا رفتن پشت گل بوته ها....
۳.۲k
۲۲ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.