♡pt: ¹ ♡I never loved you
(روز پنجشنبه)
ا/ت
چشمام رو باز کردم ساعت رو دیدم انقدر که خسته بودم خواستم دوباره بخابم چون وقت داشتم برم سر کار امروز باید برم بار مدرسه تعطیله ولی بار بازه مخصوصا پنجشنبه جمعه گفتم پنج ثانیه اول بلندشم دیگه خوابم میپره بلند شدم وای اینطوری نمیشه باید برم دوش بگیرم میرم دوشه ۱۵ دقیقه ای میگیرم پاهام رو گذاشتم زمین وایی چقدر سرد بود نمیدونم دوباره بابا کجاس ولش کن خودم رو کشیدم بالا و بلند شدم دستگیره در رو روبه خودم کشیدم که باز شد از پله ها رفتم پایین دستم رو توی موهام کشیدم و فهمیدم واقعا احتیاج به حموم دارم قدم برداشتم قدم برداشتم که رسیدم به حموم دستگیره رو روبه خودم کشیدم و در باز شد رفتم تو و در رو پشته سرم بستم لباسام رو در آوردم و رفتم زیر دوش اخیش چه خوبه احساس میکنم زنده شدم شامپو رو برداشتم و دوش رو بستم یکم شامپو ریختم تو دستم و با دستم به موهام نوازش میدادم تا ده دقیقه این کارو کردم من روی موهام خیلی حساس بودم رفتم دوش رو باز کردم و شروع کردم دوباره نوازش موهام تا کف ها برن پنج دقیقه هم اینکارو کردم تا تمیز تمیز شدن دستام هم شستم و رفتم حوله رو برداشتم و شروع کردم حوله رو کشیدم به موهام تا خشک شدن بدنم هم پاک کردم
من بدنم رو نشستم چون بدنم تمیز بود خوب حالا حوله رو دور خودم پوشوندم و دستگیره رو روبه خودم کشیدم و در باز شد رفتم قدم قدم زنان سمت اتاقم و دستگیره رو به خودم کشیدم تا در باز شد رفتم تو و در رو بستم حوله رو انداختم رو تخت و جلوی آینه نشستم داشتم عطر موم رو میزدم که دوباره اندامم رو دیدم میدونید من خیلی اندام خوبی داشتم ولی به چه کارم میاد اخه ولش کن بگذریم بلند شدم و رفتم سمت کمد لباس با اینکه وضع خوبی نداشتم ولی خوب لباس داشتم داشتم توی کمد چشم می چرخوندم که اون لباس جدیدم رو دیدم اون لباسم خیلی خوب بود اون گرانج بود اون رو پوشیدم و گوشیم رو برداشتم من اصلا دوستی ندارم و نمیخام هم چون من باید فقط کار کنم چه کسی همچین دوستی میخاد ولش
«زمر گوشی رو باز کردم»
و وارد برنامه تلفن شدم و به شماره تاکسی زنگ زدم چند ثانیه نگذشت که جواب داد
تاکسی: الو
ا/ت: الو سلام ببخشید تاکسی دارین
تاکسی: بله برای کجا میخاین
ا/ت: برای***لطفا
تاکسی: دو دقیقه دیگه میام
ا/ت: چشم ممنونم
تاکسی: خواهش
«قط»
بدو گوشیم رو از برنامه زدم بیرون و دستگیره رو روبه خودم کشیدم در باز شد در رو بستم و بدو رفتم از پله ها پایین طبق معمول بابا خونه نبود ولش کن بابا دستگیره در پایین رو روبه خودم کشیدم که باز شد در رو بستم و بدو بدو دویدم که رسیدم سر کوچه یه ماشین اونجا بود برام بوق زد بدو رفتم سمت ماشین دستگیره ماشین رو کشیدم باز شد رفتم تو و گفتم سلام و در رو بستم
راننده: سلام
نشستم تو ماشین و منتظر بودم برسیم و واقعا حوصلم پوکید ایکاش بحس رو باز کنم
راننده: هی اینجایی که میرید باره؟
ا/ت: بله
راننده: امم اخه چرا باید برین اونجا
ا/ت: هعی نه برای اون کار نیست من اونجا کار میکنم فقط خدمتکارم
راننده: چرا یه همچین جایی کار میکنی
ا/ت: انگار راسته که میگن کار نیست
راننده: اومم من برات کار سراغ دارم اگه بخایی
ا/ت: چه کاری
راننده: خوبب هومم پرستاریه
ا/ت: واقعا من میتونم بیام
راننده: پس شمارتو برام بزن
ا/ت: هوم باش
«رمز گوشیش رو زد»
رفتم توی برنامه تلفن و براش شمارمو زدم
ا/ت: اسمم (حرفمو قط کرد)
راننده: بزن دختر دارک
ا/ت:(لبخند) ممنونم
راننده: هعی یه نصیحت
ا/ت: بله
راننده: اونجا یه بلایی سرت میارن اصتفا بده
ا/ت: میدونم
لوکارد: هعی راستی من لوکارد هستم
ا/ت: خوشبختم لوکارد من ا/ت هستم
لوکارد: خوشبختم
لوکارد:(برگشت سمتت) شب اگه بخایی بهت پیام میدم
ا/ت: البته منم حوصلم سر میره پیام بده
لوکارد: خوب پس خدافظ ا/ت
ا/ت: خدافظ مای فرند
دستش رو داد بهم و گفت
لوکارد: این دست دادن برای شروع دوستیم با تو
ا/ت: حله (دست دادی بهش)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، اسلاید اول
«like ²⁰ ♥🖇»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، تیپ ا/ت
«comment ¹⁵💌🖇»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، اسلاید دوم
«following ¹👥🖇»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، لوکارد
ا/ت
چشمام رو باز کردم ساعت رو دیدم انقدر که خسته بودم خواستم دوباره بخابم چون وقت داشتم برم سر کار امروز باید برم بار مدرسه تعطیله ولی بار بازه مخصوصا پنجشنبه جمعه گفتم پنج ثانیه اول بلندشم دیگه خوابم میپره بلند شدم وای اینطوری نمیشه باید برم دوش بگیرم میرم دوشه ۱۵ دقیقه ای میگیرم پاهام رو گذاشتم زمین وایی چقدر سرد بود نمیدونم دوباره بابا کجاس ولش کن خودم رو کشیدم بالا و بلند شدم دستگیره در رو روبه خودم کشیدم که باز شد از پله ها رفتم پایین دستم رو توی موهام کشیدم و فهمیدم واقعا احتیاج به حموم دارم قدم برداشتم قدم برداشتم که رسیدم به حموم دستگیره رو روبه خودم کشیدم و در باز شد رفتم تو و در رو پشته سرم بستم لباسام رو در آوردم و رفتم زیر دوش اخیش چه خوبه احساس میکنم زنده شدم شامپو رو برداشتم و دوش رو بستم یکم شامپو ریختم تو دستم و با دستم به موهام نوازش میدادم تا ده دقیقه این کارو کردم من روی موهام خیلی حساس بودم رفتم دوش رو باز کردم و شروع کردم دوباره نوازش موهام تا کف ها برن پنج دقیقه هم اینکارو کردم تا تمیز تمیز شدن دستام هم شستم و رفتم حوله رو برداشتم و شروع کردم حوله رو کشیدم به موهام تا خشک شدن بدنم هم پاک کردم
من بدنم رو نشستم چون بدنم تمیز بود خوب حالا حوله رو دور خودم پوشوندم و دستگیره رو روبه خودم کشیدم و در باز شد رفتم قدم قدم زنان سمت اتاقم و دستگیره رو به خودم کشیدم تا در باز شد رفتم تو و در رو بستم حوله رو انداختم رو تخت و جلوی آینه نشستم داشتم عطر موم رو میزدم که دوباره اندامم رو دیدم میدونید من خیلی اندام خوبی داشتم ولی به چه کارم میاد اخه ولش کن بگذریم بلند شدم و رفتم سمت کمد لباس با اینکه وضع خوبی نداشتم ولی خوب لباس داشتم داشتم توی کمد چشم می چرخوندم که اون لباس جدیدم رو دیدم اون لباسم خیلی خوب بود اون گرانج بود اون رو پوشیدم و گوشیم رو برداشتم من اصلا دوستی ندارم و نمیخام هم چون من باید فقط کار کنم چه کسی همچین دوستی میخاد ولش
«زمر گوشی رو باز کردم»
و وارد برنامه تلفن شدم و به شماره تاکسی زنگ زدم چند ثانیه نگذشت که جواب داد
تاکسی: الو
ا/ت: الو سلام ببخشید تاکسی دارین
تاکسی: بله برای کجا میخاین
ا/ت: برای***لطفا
تاکسی: دو دقیقه دیگه میام
ا/ت: چشم ممنونم
تاکسی: خواهش
«قط»
بدو گوشیم رو از برنامه زدم بیرون و دستگیره رو روبه خودم کشیدم در باز شد در رو بستم و بدو رفتم از پله ها پایین طبق معمول بابا خونه نبود ولش کن بابا دستگیره در پایین رو روبه خودم کشیدم که باز شد در رو بستم و بدو بدو دویدم که رسیدم سر کوچه یه ماشین اونجا بود برام بوق زد بدو رفتم سمت ماشین دستگیره ماشین رو کشیدم باز شد رفتم تو و گفتم سلام و در رو بستم
راننده: سلام
نشستم تو ماشین و منتظر بودم برسیم و واقعا حوصلم پوکید ایکاش بحس رو باز کنم
راننده: هی اینجایی که میرید باره؟
ا/ت: بله
راننده: امم اخه چرا باید برین اونجا
ا/ت: هعی نه برای اون کار نیست من اونجا کار میکنم فقط خدمتکارم
راننده: چرا یه همچین جایی کار میکنی
ا/ت: انگار راسته که میگن کار نیست
راننده: اومم من برات کار سراغ دارم اگه بخایی
ا/ت: چه کاری
راننده: خوبب هومم پرستاریه
ا/ت: واقعا من میتونم بیام
راننده: پس شمارتو برام بزن
ا/ت: هوم باش
«رمز گوشیش رو زد»
رفتم توی برنامه تلفن و براش شمارمو زدم
ا/ت: اسمم (حرفمو قط کرد)
راننده: بزن دختر دارک
ا/ت:(لبخند) ممنونم
راننده: هعی یه نصیحت
ا/ت: بله
راننده: اونجا یه بلایی سرت میارن اصتفا بده
ا/ت: میدونم
لوکارد: هعی راستی من لوکارد هستم
ا/ت: خوشبختم لوکارد من ا/ت هستم
لوکارد: خوشبختم
لوکارد:(برگشت سمتت) شب اگه بخایی بهت پیام میدم
ا/ت: البته منم حوصلم سر میره پیام بده
لوکارد: خوب پس خدافظ ا/ت
ا/ت: خدافظ مای فرند
دستش رو داد بهم و گفت
لوکارد: این دست دادن برای شروع دوستیم با تو
ا/ت: حله (دست دادی بهش)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، اسلاید اول
«like ²⁰ ♥🖇»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، تیپ ا/ت
«comment ¹⁵💌🖇»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، اسلاید دوم
«following ¹👥🖇»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، لوکارد
۱۰۰.۵k
۲۲ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.