تک پارتی ادامش
ویو می هو
جن.دهههههههه نایون کجاست
نایونو گرفتم و نشستم روش مثل سگ زدم کمر بندی که تو شلوارم بود و دراورد م شروع کردم به زدنش همش مقصر تووییییی میکشمت
اعضا که سیع میکردن جداش کننن ولی نمیشد
جین:بسه ا.ت نبضش میزنه زنگ بزن اورژانس
ویو جیمین
داشتم گریه میکردم بخاطرش واقعا چم شده بود همش مقصر نایون بود اون هر.زه میخواست پولمو بکشه بالا ولش کردم و رفتم کنار تخت ا.ت تو اتاق Vip نشستم و دستمو بردم سمتش روی موهاش میکشیدم و گریه میکردم من باهاش چیکار کردم
چند ساعت بعد
ا.ت بهوش امده بود کنارش نشستم فقط نگاش میکردم
جیمین:چیزی میخوری (خیلی اروم)
ا.ت :نه(اروم)
ساعت دو صبح بود و همه رفته بود فقط من پیش ا.ت بودم
جیمین:ا.ت منو ببخش ازت معذرت میخوام که این همه کار باهات کردم من فقط .......
ا.ت:به جیمین نمیخوام راجبش بشنوم گذشته(اروم)
جیمین:یه زندگی دیگرو شروع میکنیم هرجور که تو بخوای هرچی که تو بگی بگو میبخشیم
ا.ت:هم
جیمین :واقعا
ا.ت:اره
ویو جیمین
واقعا میخواستم باهاش خوب باشم وقتی گفت اره انگار زندگیم دوباره برگشت دستشو تو دستم گرفتم و لبم و گذاشتم رو لبش که اونم ارم همراهیم میکرد
(چند سال بعد)
من و جیمین الان یه دختر داریم که اسمش سویون و ۵ سالشه زندگی من با نحسی شروع شد ولی با پایان خوش تموم شد 🙃
لایکککککک❤
و خواستم بگم با این تعدادی که دنبالم میکنید توقع دارم بیشتر لایک و کامنت بزارید چون منم نصف وقتم واسه همین وانشات ها میزارم
جن.دهههههههه نایون کجاست
نایونو گرفتم و نشستم روش مثل سگ زدم کمر بندی که تو شلوارم بود و دراورد م شروع کردم به زدنش همش مقصر تووییییی میکشمت
اعضا که سیع میکردن جداش کننن ولی نمیشد
جین:بسه ا.ت نبضش میزنه زنگ بزن اورژانس
ویو جیمین
داشتم گریه میکردم بخاطرش واقعا چم شده بود همش مقصر نایون بود اون هر.زه میخواست پولمو بکشه بالا ولش کردم و رفتم کنار تخت ا.ت تو اتاق Vip نشستم و دستمو بردم سمتش روی موهاش میکشیدم و گریه میکردم من باهاش چیکار کردم
چند ساعت بعد
ا.ت بهوش امده بود کنارش نشستم فقط نگاش میکردم
جیمین:چیزی میخوری (خیلی اروم)
ا.ت :نه(اروم)
ساعت دو صبح بود و همه رفته بود فقط من پیش ا.ت بودم
جیمین:ا.ت منو ببخش ازت معذرت میخوام که این همه کار باهات کردم من فقط .......
ا.ت:به جیمین نمیخوام راجبش بشنوم گذشته(اروم)
جیمین:یه زندگی دیگرو شروع میکنیم هرجور که تو بخوای هرچی که تو بگی بگو میبخشیم
ا.ت:هم
جیمین :واقعا
ا.ت:اره
ویو جیمین
واقعا میخواستم باهاش خوب باشم وقتی گفت اره انگار زندگیم دوباره برگشت دستشو تو دستم گرفتم و لبم و گذاشتم رو لبش که اونم ارم همراهیم میکرد
(چند سال بعد)
من و جیمین الان یه دختر داریم که اسمش سویون و ۵ سالشه زندگی من با نحسی شروع شد ولی با پایان خوش تموم شد 🙃
لایکککککک❤
و خواستم بگم با این تعدادی که دنبالم میکنید توقع دارم بیشتر لایک و کامنت بزارید چون منم نصف وقتم واسه همین وانشات ها میزارم
۱۵.۳k
۰۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.