عشق خونین
عشق خونین
part ¹⁰ اخر
یه دختر با موهای ژولیده و یه لباس سفید اومد طرفمون
...بیاین باهم بریم یه جایی
انجلا:نه
...گفتم بیایننن(داد)
امیلیا:ما هیجا با تو نمیایم
که با یه چاقو افتاد دنبالمون میخواستیم بدوییم که یاد اون وردی که خانم تگنس گفت بخونیم وقتی دختر روحی رو دیدیم تا ورد رو خوندیم یهو ناپدید شد اروم به سمت اینه رفتیم و پریدیم توش و دیگه هیچی نفهمیدم....
بعد که چشمامو باز کردم دیدم تویه دنیای خودمونیم و پسرا دورمون جمع شدن
جونگکوک:انجلا حالت خوبه
تهیونگ:امیلیا....
انجلا:اره خوبم ممنون
امیلیا:چیزی شده؟
یونگی:بیاین خودتونو ببینین
انجلا:وای خدا
امیلیا:چقدر خوشگل شدیم
جونگکوک:معلومه
(یه هفته بعد)
امروز روز عروسیمون بود یه لباس عروس خوشگل سفید پوشیده بودیم و منتظر کشیده شدن پرده بودیم وقتی پرده کشیده شد به سمت دوتا معشوقمون حرکت کردیم عاقد حرف هابی که جونگکوک بهم گفته بود میزنه و من در جواب باید بگم بله رو گفت و همه برامون دست زدن جونگکوک حلقمو دستم کرد و پیشونیمو بوسید تهیونگ همینکارو با امیلیا انجام داد دنیای ادما بهتر از دنیای خودمونه خانم اگنسم تو همون جنگل سرد و بی روح زندگی میکنه ارمیاها هم خیلی مهربونن البته اونا نمیدونن من یه خون اشام بودم ولی هرچیم بشه حاضر نیستم جونگکوک و ولش کنم
پایان❤🖤
(میدونم چرت بود ببخشید ولی فیک جدید وایب کلاسیک داره از تهیونگ و جونگکوک ولی من شیپ نمیکنم مثل همین فیک با دوتا دختر دیگه کاپلن اسمشم《رقص قوها》ست😘)
اسلاید ۲ و ۳ استایل امیلیا وقتی ادم شد
اسلاید ۴ و ۵ استایل انجلا وقتی ادم شد
اسلاید ۶ لباس عروس امیلیا
اسلاید ۷ لباس عروس انجلا
part ¹⁰ اخر
یه دختر با موهای ژولیده و یه لباس سفید اومد طرفمون
...بیاین باهم بریم یه جایی
انجلا:نه
...گفتم بیایننن(داد)
امیلیا:ما هیجا با تو نمیایم
که با یه چاقو افتاد دنبالمون میخواستیم بدوییم که یاد اون وردی که خانم تگنس گفت بخونیم وقتی دختر روحی رو دیدیم تا ورد رو خوندیم یهو ناپدید شد اروم به سمت اینه رفتیم و پریدیم توش و دیگه هیچی نفهمیدم....
بعد که چشمامو باز کردم دیدم تویه دنیای خودمونیم و پسرا دورمون جمع شدن
جونگکوک:انجلا حالت خوبه
تهیونگ:امیلیا....
انجلا:اره خوبم ممنون
امیلیا:چیزی شده؟
یونگی:بیاین خودتونو ببینین
انجلا:وای خدا
امیلیا:چقدر خوشگل شدیم
جونگکوک:معلومه
(یه هفته بعد)
امروز روز عروسیمون بود یه لباس عروس خوشگل سفید پوشیده بودیم و منتظر کشیده شدن پرده بودیم وقتی پرده کشیده شد به سمت دوتا معشوقمون حرکت کردیم عاقد حرف هابی که جونگکوک بهم گفته بود میزنه و من در جواب باید بگم بله رو گفت و همه برامون دست زدن جونگکوک حلقمو دستم کرد و پیشونیمو بوسید تهیونگ همینکارو با امیلیا انجام داد دنیای ادما بهتر از دنیای خودمونه خانم اگنسم تو همون جنگل سرد و بی روح زندگی میکنه ارمیاها هم خیلی مهربونن البته اونا نمیدونن من یه خون اشام بودم ولی هرچیم بشه حاضر نیستم جونگکوک و ولش کنم
پایان❤🖤
(میدونم چرت بود ببخشید ولی فیک جدید وایب کلاسیک داره از تهیونگ و جونگکوک ولی من شیپ نمیکنم مثل همین فیک با دوتا دختر دیگه کاپلن اسمشم《رقص قوها》ست😘)
اسلاید ۲ و ۳ استایل امیلیا وقتی ادم شد
اسلاید ۴ و ۵ استایل انجلا وقتی ادم شد
اسلاید ۶ لباس عروس امیلیا
اسلاید ۷ لباس عروس انجلا
۳.۴k
۲۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.