P2توهم
پارت 2
توهم
--------------------
_بیا قرصات رو بخور...
جونگکوک قرصای ا/ت رو از توی یخچال در اورد و با لیوان اب ب دستش داد...ا/ت روی اوپن نشست و پاهاشو توی هوا تکون تکون میداد...اروم قرصشو روی زبونش گذاشت و با اب قورتش داد...
سرشو بالا اوررد و با جونگکوک ک ب صورتشش خیره شده بود مواجه شد...با صدایی ک ب زحمت شنیده میشد پرسید ..
+چیه؟
جونگ کوک اروم دستشو روی صورت ا/ت کشید ...
_حتی اگ اندازه ی کل اسمون ها هم باهات فاصله داشته باشم ...هیچ وقت نمیزارم بلایی سرت بیاد ....همیشه و توی هر شرایطی مواظبتم...
ا/ت لبخند زد ...
+میدونم ...تو هیچوقت ب من اسیب نزدی...من خوشحالم ک کنارمی
سد اشک جونگکوک با حرف ا/ت شکست و اشکاش ب سرعت از پلکاش راهشون رو ب گونش باز میکردن....
+هی....
ا/ت ب ارومی گفت و با باز کردن دستاش پسر بی قرار رو ب اغوشش دعوت کرد....جونگ کوک محکم دستشو دور کمر ا/ت حلقه کرد و سرشو روی شونه اش گذاشت ....
_قول بده حتی اگ کنارت نباشم همیشه قرصاتو بخوری...
+مگه میخوای جایی بری؟
_من هیچوقت از کنارت جم نمیخورم...
ازش جدا شد و ب گردنبند شکل ماه ک همین الان ب گردنش انداخته بود خیره شد(اسلاید 2)
این گردنبند با رنگ برفی پوست ا/ت هارمونی ب شدت خاصی رو درست کرده بود و تنها خواسته ی جونگکوک این بود ک تا اخر عمرش بتونه ب این منظره خیره بشه ....
ا/ت دستی ب گردنبند کشید و لبخند زد
+این خیلی قشنگه ...
جونکوک دوباره قدم ب جلو گذاشت دستشو اروم دور دختر حلقه کرد....
-هر موقع پیشت نبودم و دلت برام تنگ شد فقط ب ماه نگاه کن و بدون ک من همیشه کنارتم ...ب ماه خودمون ک هر شب با هم بهش نگاه میکردیم ..حتی اگ منو نبینی ..حتی اگ دستم ک دور دستت حلقه شدی رو حس نکنی...حتی اگ نگاهم رو ک ب تک تک اجزای صورتت خیره شده رو نبینی...حتی اگ تو هوایی ک من ب خاطرت نفس میکشم نفس نکشی...
اشک ا/ت با حرفای جونگکوک دوباره ریخت...
چرا حرفاش اینقد بوی خداحافظی میداد؟
+اینطوری نگو کوک....
_فقط بدون ک من همیشه کنارتم
+من نمیخوام فکر کنم ک کنارمی...میخوام مطمن باشم ک تو پیشمی
توی فاصله ی کمی ک صورتاشون از هم فاصله داشت ب چشمای کهکشانی دختر خیره شد و دستشو نوازش وار روی گونه اش کشید..
_مطمئن باش...مطمئن باش ک من همیشه کنارتم
توهم
--------------------
_بیا قرصات رو بخور...
جونگکوک قرصای ا/ت رو از توی یخچال در اورد و با لیوان اب ب دستش داد...ا/ت روی اوپن نشست و پاهاشو توی هوا تکون تکون میداد...اروم قرصشو روی زبونش گذاشت و با اب قورتش داد...
سرشو بالا اوررد و با جونگکوک ک ب صورتشش خیره شده بود مواجه شد...با صدایی ک ب زحمت شنیده میشد پرسید ..
+چیه؟
جونگ کوک اروم دستشو روی صورت ا/ت کشید ...
_حتی اگ اندازه ی کل اسمون ها هم باهات فاصله داشته باشم ...هیچ وقت نمیزارم بلایی سرت بیاد ....همیشه و توی هر شرایطی مواظبتم...
ا/ت لبخند زد ...
+میدونم ...تو هیچوقت ب من اسیب نزدی...من خوشحالم ک کنارمی
سد اشک جونگکوک با حرف ا/ت شکست و اشکاش ب سرعت از پلکاش راهشون رو ب گونش باز میکردن....
+هی....
ا/ت ب ارومی گفت و با باز کردن دستاش پسر بی قرار رو ب اغوشش دعوت کرد....جونگ کوک محکم دستشو دور کمر ا/ت حلقه کرد و سرشو روی شونه اش گذاشت ....
_قول بده حتی اگ کنارت نباشم همیشه قرصاتو بخوری...
+مگه میخوای جایی بری؟
_من هیچوقت از کنارت جم نمیخورم...
ازش جدا شد و ب گردنبند شکل ماه ک همین الان ب گردنش انداخته بود خیره شد(اسلاید 2)
این گردنبند با رنگ برفی پوست ا/ت هارمونی ب شدت خاصی رو درست کرده بود و تنها خواسته ی جونگکوک این بود ک تا اخر عمرش بتونه ب این منظره خیره بشه ....
ا/ت دستی ب گردنبند کشید و لبخند زد
+این خیلی قشنگه ...
جونکوک دوباره قدم ب جلو گذاشت دستشو اروم دور دختر حلقه کرد....
-هر موقع پیشت نبودم و دلت برام تنگ شد فقط ب ماه نگاه کن و بدون ک من همیشه کنارتم ...ب ماه خودمون ک هر شب با هم بهش نگاه میکردیم ..حتی اگ منو نبینی ..حتی اگ دستم ک دور دستت حلقه شدی رو حس نکنی...حتی اگ نگاهم رو ک ب تک تک اجزای صورتت خیره شده رو نبینی...حتی اگ تو هوایی ک من ب خاطرت نفس میکشم نفس نکشی...
اشک ا/ت با حرفای جونگکوک دوباره ریخت...
چرا حرفاش اینقد بوی خداحافظی میداد؟
+اینطوری نگو کوک....
_فقط بدون ک من همیشه کنارتم
+من نمیخوام فکر کنم ک کنارمی...میخوام مطمن باشم ک تو پیشمی
توی فاصله ی کمی ک صورتاشون از هم فاصله داشت ب چشمای کهکشانی دختر خیره شد و دستشو نوازش وار روی گونه اش کشید..
_مطمئن باش...مطمئن باش ک من همیشه کنارتم
۲۹.۸k
۳۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.