دو پارتی از تهیونگ

ویو ات
منو و ته زن و شوهریم ولی چند وقتیه منو دوس نداره چون جواب سلامم نمیده شبا خونه نمیاد باهام دعوا میکنه نمیدونم چشه



ویو راوی
صدای زنگ تلفن خورد ات جواب داد:
ات: الو
هیون: سلام خوبی ات
ات: چه خوبی
هیون: چیشده؟
ات: ته اصلا بهم توجه نمیکنه همشم بیرونه
هیون: این که کاری نداره پاشو تعقیبش کن
ات: بهم تاحالا گفته اگه این کار کنی ازت طلاق میگیرم
هیون: بهش بگو تو اصلا شبا نمیومدی خونه
ات: بزار امشب یکم خونه رو رمانتیک کنم اگه توجه نکرد باشه چون سالگرد ازدواجمونه
هیون: باشه بهم خبر بده
ات:فعلا خداحافظ


ویو ات
رفتم گل رز خریدم خونه رو تاریک کردم فقط چند تا شمع آوردم بعضی از گل رزا رو روی میز پرپر کردم غذا هم کیمچی و نودل با سس سویا کنارش استیک درست کردم میز خیلی قشنگ شده بود بعد یه موزیک گزاشتم ساعت ۱ شد نیومد رفتم موزیک قطع کردم و با گوشی بهش پیا دادم کی میای سین کرد ولی جوابی نداد گریم گرفت اشکام ریخت روی میز اشکام شهع هارو خاموش کردن بعد رفتم تو اتاق درو هم بستم


ویو ته
از بار برگشتم نمیدونستم چه اتفاقی افتاده رفتم خونه دیدم غذا رو میزه همه چیزم خوشگل اشکم ریخته شده توجهی نکردم رفتم رو مبل لم دادم