ساعت ۹ صبح بود رفتم دفتر وکالت مو باز کنم
ساعت ۹ صبح بود رفتم دفتر وکالت مو باز کنم
که دیدم پیر زنی جلوی دفترم نشسته
رو به اون کردم و گفتم خانم چرا اینجا نشستین؟
پیر زن رو به من کرد و گفت : با خانم لی یونگ سوک کار دارم
گفتم خودمم جانم؟
گفت : ازت خواهش میکنم کمکم کن بچم زندانه
بهش اتحام زدن
خانم لی یونگ سوک خیلی تعریفتو شنیدم ترو خدا کمکم کن
من خیلی سرم شلوغ بود
و نمیتونستم
به خانمه گفتم: خانم من نمیتونم وکالت پسرتونو قبول کنم
لطفاً پیش وکیل دیگه ای برید
پیر زن خیلی اصرار کرد
ولی من قبول نکردم
شب که رفتم خونمون داستان رو برای آپا(بابا) تعریف کردم
و آپا بهم گفت : چرا وکالتشو قبول نکردی؟
گفتم : آپا چرا درکم نمیکنی
من این همه کار دارم
آپا بهم گفت : میدونی معنی اسمت چیه؟
گفتم : ارع مهربانی یا رحمت
آپا گفت: بنظرت اخلاقت به اسمت میخورع؟
گفتم : آپا دوباره شروع کردی؟
خلاصه کل شب با بابام حرف زدم
ولی راضی نشدم که وکالتشو قبول کنم
صبح شد رفتم دفتر وکالت رو باز کنم
که باز اون خانم رو دیدم
جلوی در وایساده بود و گریه میکرد
اصرار میکرد
به اون پیر زن گفتم : خانم مگه وکیل دیگه ای اینجا پیدا نمیکنی
پیر زن به من گفت: خانم لی یونگ سوک
وقتی شما پرونده «هارولد شیپمن»
رو تونستید حل کنید
یعنی نمیتونید وکالت پسر منو بگیرید؟
پارت اول🙃
#رمان
که دیدم پیر زنی جلوی دفترم نشسته
رو به اون کردم و گفتم خانم چرا اینجا نشستین؟
پیر زن رو به من کرد و گفت : با خانم لی یونگ سوک کار دارم
گفتم خودمم جانم؟
گفت : ازت خواهش میکنم کمکم کن بچم زندانه
بهش اتحام زدن
خانم لی یونگ سوک خیلی تعریفتو شنیدم ترو خدا کمکم کن
من خیلی سرم شلوغ بود
و نمیتونستم
به خانمه گفتم: خانم من نمیتونم وکالت پسرتونو قبول کنم
لطفاً پیش وکیل دیگه ای برید
پیر زن خیلی اصرار کرد
ولی من قبول نکردم
شب که رفتم خونمون داستان رو برای آپا(بابا) تعریف کردم
و آپا بهم گفت : چرا وکالتشو قبول نکردی؟
گفتم : آپا چرا درکم نمیکنی
من این همه کار دارم
آپا بهم گفت : میدونی معنی اسمت چیه؟
گفتم : ارع مهربانی یا رحمت
آپا گفت: بنظرت اخلاقت به اسمت میخورع؟
گفتم : آپا دوباره شروع کردی؟
خلاصه کل شب با بابام حرف زدم
ولی راضی نشدم که وکالتشو قبول کنم
صبح شد رفتم دفتر وکالت رو باز کنم
که باز اون خانم رو دیدم
جلوی در وایساده بود و گریه میکرد
اصرار میکرد
به اون پیر زن گفتم : خانم مگه وکیل دیگه ای اینجا پیدا نمیکنی
پیر زن به من گفت: خانم لی یونگ سوک
وقتی شما پرونده «هارولد شیپمن»
رو تونستید حل کنید
یعنی نمیتونید وکالت پسر منو بگیرید؟
پارت اول🙃
#رمان
۱.۴k
۰۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.