پارت ۱۲
پارت ۱۲
—این حالا کمشه بقیش تا بعددد
&اههههه ...سرممم خو...خون؟؟؟
—خون ندیده بدبخت نازک نارنجی (باتمامه سرعت گاز میده میره کاراشو انجامدمیده میرن عمارت)....تنه لشتو پیاده شو برو تو اتلقه من تا بیام به حساب بقیتم برسمممم...
&دیگهواقعا زر میزنییییی (اندفه ازهردوطرف میزنه تو صورتش)...گفتم روحرفم نرو منو س\گ نکن داری کاری میکنی به حده قا\\تل رسیدنم برسمااااا...سریع برو تا دست به کار نشدممم
&حیو\\ون...(دوزتان فیکههههههه)
—اجوماااا
=بلع ارباب
—یه غذا درست کن من گرسنمه
=چشم
میخوره تموممیکنه
—میره تو اتاقش : ا......ا.تتتت
&سرشو میاره بالا : ...
—باتپعم چرا مثه جغد نگامیکنی جواب بده
&هوم؟؟؟
—سرت درد گرف؟؟؟
&نه انتظار داری بااون ضربه ای که زدی درد نگیره؟؟؟؟
—کم کم میره نزدیکش ولی ا.ت فک میکنه بازم میخواد بزن\\تش : صب کن نرو عقب کاری ندارم میخوام فقط پیشت بشینم
&تزسیده وایمیسه
—میشینه پیشش رو زمین بغلش میکنه : ببخشیددد
ویوا.ت
وقتی ازم عذر خواهی هم مغزت سوت کسید و داغ کرد هم تعجب کردم که این..؟؟؟..این ازم عذرخواهی کردددد
&چ..چییی؟
—هیسس نمیخواد تعجب کنی واقعا کاره اشنباهی کردم معذرت میخوام
&ع....عاااا ن..نههه
—بخشیدی؟
&چ..چییی ...ا..ارههههه مهم نیس
—این الان مهم نیس که کبود شددد
&....
—ببخشید خیلی خب اگه موافقی میای بریم استخر ؟
&استخرررر؟؟؟؟..،باهممم؟؟
—دستشو میبره زیر کمر\ش : چیه مگه تو که ما\\له منی ؛ 😈😈
&ک..کوکک
—هوممم خجالت کشیدی؟؟؟؟...من ازادمایه خجالتی بدم میاد😈
&ک...کوک لطفاااا (بغض)
—من که کاری نکردمدهنوزوقتی دست به کار شدم بعد لطفا کن 😈....بی.بی چیشده چرا گریه میکنی ؟
&لطفااا به من دست نزن (بغض)
—چرااا
&من نمیخوام دخت....
—هیسس خیلی خب فهمیدم منکه کاری نداشتم .....(بغل)
&میشه بجا استخر بریم بیرون؟؟ (باکمی بغض)
—چرا نریم ...خودتو اماده کنی میریم
&واق..واقعا؟ (بغض ولی کمی خوشحال)
—نه الکی....اره دیگهههه
&اوک
ویوا.ت
یه کت پوشیدم با شلواره راستا و موهامو بالا بستم ارایش نه ولی یکمی کردم
ویو وقتی رفتن
ویوکوک
داشتم میرفتم تو ماشین وقتی نشستم منتظر ا.ت بودم وقتی داشت میومد و دیدمش خیلی.....
خمارییی 😂😂تا فردا شب بقیه ش یکم فشار بخورید که بعدش چی میشههه هار هارررر...دستم پوکیدددد شب بخیر عزیزانممم🌙
—این حالا کمشه بقیش تا بعددد
&اههههه ...سرممم خو...خون؟؟؟
—خون ندیده بدبخت نازک نارنجی (باتمامه سرعت گاز میده میره کاراشو انجامدمیده میرن عمارت)....تنه لشتو پیاده شو برو تو اتلقه من تا بیام به حساب بقیتم برسمممم...
&دیگهواقعا زر میزنییییی (اندفه ازهردوطرف میزنه تو صورتش)...گفتم روحرفم نرو منو س\گ نکن داری کاری میکنی به حده قا\\تل رسیدنم برسمااااا...سریع برو تا دست به کار نشدممم
&حیو\\ون...(دوزتان فیکههههههه)
—اجوماااا
=بلع ارباب
—یه غذا درست کن من گرسنمه
=چشم
میخوره تموممیکنه
—میره تو اتاقش : ا......ا.تتتت
&سرشو میاره بالا : ...
—باتپعم چرا مثه جغد نگامیکنی جواب بده
&هوم؟؟؟
—سرت درد گرف؟؟؟
&نه انتظار داری بااون ضربه ای که زدی درد نگیره؟؟؟؟
—کم کم میره نزدیکش ولی ا.ت فک میکنه بازم میخواد بزن\\تش : صب کن نرو عقب کاری ندارم میخوام فقط پیشت بشینم
&تزسیده وایمیسه
—میشینه پیشش رو زمین بغلش میکنه : ببخشیددد
ویوا.ت
وقتی ازم عذر خواهی هم مغزت سوت کسید و داغ کرد هم تعجب کردم که این..؟؟؟..این ازم عذرخواهی کردددد
&چ..چییی؟
—هیسس نمیخواد تعجب کنی واقعا کاره اشنباهی کردم معذرت میخوام
&ع....عاااا ن..نههه
—بخشیدی؟
&چ..چییی ...ا..ارههههه مهم نیس
—این الان مهم نیس که کبود شددد
&....
—ببخشید خیلی خب اگه موافقی میای بریم استخر ؟
&استخرررر؟؟؟؟..،باهممم؟؟
—دستشو میبره زیر کمر\ش : چیه مگه تو که ما\\له منی ؛ 😈😈
&ک..کوکک
—هوممم خجالت کشیدی؟؟؟؟...من ازادمایه خجالتی بدم میاد😈
&ک...کوک لطفاااا (بغض)
—من که کاری نکردمدهنوزوقتی دست به کار شدم بعد لطفا کن 😈....بی.بی چیشده چرا گریه میکنی ؟
&لطفااا به من دست نزن (بغض)
—چرااا
&من نمیخوام دخت....
—هیسس خیلی خب فهمیدم منکه کاری نداشتم .....(بغل)
&میشه بجا استخر بریم بیرون؟؟ (باکمی بغض)
—چرا نریم ...خودتو اماده کنی میریم
&واق..واقعا؟ (بغض ولی کمی خوشحال)
—نه الکی....اره دیگهههه
&اوک
ویوا.ت
یه کت پوشیدم با شلواره راستا و موهامو بالا بستم ارایش نه ولی یکمی کردم
ویو وقتی رفتن
ویوکوک
داشتم میرفتم تو ماشین وقتی نشستم منتظر ا.ت بودم وقتی داشت میومد و دیدمش خیلی.....
خمارییی 😂😂تا فردا شب بقیه ش یکم فشار بخورید که بعدش چی میشههه هار هارررر...دستم پوکیدددد شب بخیر عزیزانممم🌙
۳.۲k
۲۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.