*پارت یازدهم*
-برو
+دستامو ول کن برم
-میشه نری؟
+کی کاراتو درست کنه؟
-یه وکیل دیگه جور کن
+من بهترین وکیل دنیام
-چه خودشیفته
+دلتم بخواااددد
+خیله خب ولم کن برم
ته دستاشو بوسید و ول کرد . ا.ت لبخند زنان دست تکون داد و از بیمارستان خارج شد. خوشحال بود ایندفعه نزاشت مغزش کنترلش کنه . اما همین که از بیمارستان اومد بیرون همه ی استرس ها ریخت سرش . چیکار میتونست بکنه ؟ وایسه تصور مردم از تهیونگ روز به روز بدتر شه ؟ مجازاتی که براش در نظر میگرفتن قطعا چیز اسونی بود . حتی میشه گفت قابل خرید بود . اما این چیزا برا ته مهم نبود. اون میخواست مردم اینطوری درموردش فکر نکنن . اون میخواست دل اون فن که ازش شکایت کرده بودو به دست بیاره . ا.ت نمیتونست وایسه ببینه ته دوباره خودشو بکشه . در ورودی بیمارستان به شدت شلوغ بود . یه عالمه خبرنگار و فن وایساده بودن و میخواستن بیان تو . اما نگهبانا جلوشونو میگرفتن . ا.ت با دیدن این وضع و فکرای اشفتش مطمئن ولی با دستای لرزون شماره جکسونو گرفت .
+الو؟...
*سلام ا.ت جون برا چی به این بی حیا زنگ زدی؟
+ق..قب...قبوله !
*جدی داری میگی؟
+اره
*خب پاشو همین امشب بیا خونم
+منو خر فرض کردی؟ فکر کردی احمقم؟ اول تو با دختره حرف بزن
*اگه من کارتو انجام دادم تو نیومدی چی؟
+چه دلیلی داره نیام؟
*چه دلیلی داره بیای؟
+باهاش حرف بزن بعدش که اون رفت دادگاه و گفت عکساش فتوشاپ بوده من میام خونت ولی بدون فقط یه شب فهمیدی؟
*اره اره من باهاش قرار میزارم
+کی؟
*فردا شب
+اوکی
جکسون هنوز داشت حرف میزد که ا.ت تلفنو قطع کرد . سوار
ماشینش شد و رفت سمت خونش .
ا.ت :
مطمئن بودم دادگاه به نفع دختره رای صادر میکنه . از یه طرف میترسیدم ته
دوباره اونکارو بکنه . همه اینا دست تو دست هم داد تا پیشنهاد جکسونو قبول کنم . میدونستم اینکار یعنی خیانت . یه چیزی مثل این که تو بدنتو بفروشی تا پول بگیری . اما اینکار برا خوده ته بود . یه شبه . فقط یه شب . رسیدم دم خونه . پیاده شدم درو باز کردم و رفتم تو یه دوش گرفتم و لباسامو عوض کردم و خودمو انداختم رو مبل . تلویزیونو روشن کرد م و سرگرم گوشیم شدم . داشتم تو گوشی چرخی میزدم که یهو صدای تلویزیون توجهمو جلب کرد . اخبار بود . درمورد تهیونگ . داشت خبر خودکشیشو میگفت . چقدم با اب و تاب میگفت . صدا تلویزیونو زیاد کردم
=در طی اتهامات تجاوز و درگیری با یکی از فن ها ، کیم تهیونگ همچنان
منتظر دادگاه است . گروه بی تی اس هم از تمامی فعالیت ها تا زمان اعالم
رای دادگاه دست کشیده . طبق گزارش هایی که به دستمون رسیده در حال
حاضر کیم تهیونگ در بیمارستان بستریه و حال وخیمی هم داره
من تا نیم ساعت پیش که کنارش بودم حالش خوب بود این چرا انقد پیاز داغشو زیاد میکنه :/
+دستامو ول کن برم
-میشه نری؟
+کی کاراتو درست کنه؟
-یه وکیل دیگه جور کن
+من بهترین وکیل دنیام
-چه خودشیفته
+دلتم بخواااددد
+خیله خب ولم کن برم
ته دستاشو بوسید و ول کرد . ا.ت لبخند زنان دست تکون داد و از بیمارستان خارج شد. خوشحال بود ایندفعه نزاشت مغزش کنترلش کنه . اما همین که از بیمارستان اومد بیرون همه ی استرس ها ریخت سرش . چیکار میتونست بکنه ؟ وایسه تصور مردم از تهیونگ روز به روز بدتر شه ؟ مجازاتی که براش در نظر میگرفتن قطعا چیز اسونی بود . حتی میشه گفت قابل خرید بود . اما این چیزا برا ته مهم نبود. اون میخواست مردم اینطوری درموردش فکر نکنن . اون میخواست دل اون فن که ازش شکایت کرده بودو به دست بیاره . ا.ت نمیتونست وایسه ببینه ته دوباره خودشو بکشه . در ورودی بیمارستان به شدت شلوغ بود . یه عالمه خبرنگار و فن وایساده بودن و میخواستن بیان تو . اما نگهبانا جلوشونو میگرفتن . ا.ت با دیدن این وضع و فکرای اشفتش مطمئن ولی با دستای لرزون شماره جکسونو گرفت .
+الو؟...
*سلام ا.ت جون برا چی به این بی حیا زنگ زدی؟
+ق..قب...قبوله !
*جدی داری میگی؟
+اره
*خب پاشو همین امشب بیا خونم
+منو خر فرض کردی؟ فکر کردی احمقم؟ اول تو با دختره حرف بزن
*اگه من کارتو انجام دادم تو نیومدی چی؟
+چه دلیلی داره نیام؟
*چه دلیلی داره بیای؟
+باهاش حرف بزن بعدش که اون رفت دادگاه و گفت عکساش فتوشاپ بوده من میام خونت ولی بدون فقط یه شب فهمیدی؟
*اره اره من باهاش قرار میزارم
+کی؟
*فردا شب
+اوکی
جکسون هنوز داشت حرف میزد که ا.ت تلفنو قطع کرد . سوار
ماشینش شد و رفت سمت خونش .
ا.ت :
مطمئن بودم دادگاه به نفع دختره رای صادر میکنه . از یه طرف میترسیدم ته
دوباره اونکارو بکنه . همه اینا دست تو دست هم داد تا پیشنهاد جکسونو قبول کنم . میدونستم اینکار یعنی خیانت . یه چیزی مثل این که تو بدنتو بفروشی تا پول بگیری . اما اینکار برا خوده ته بود . یه شبه . فقط یه شب . رسیدم دم خونه . پیاده شدم درو باز کردم و رفتم تو یه دوش گرفتم و لباسامو عوض کردم و خودمو انداختم رو مبل . تلویزیونو روشن کرد م و سرگرم گوشیم شدم . داشتم تو گوشی چرخی میزدم که یهو صدای تلویزیون توجهمو جلب کرد . اخبار بود . درمورد تهیونگ . داشت خبر خودکشیشو میگفت . چقدم با اب و تاب میگفت . صدا تلویزیونو زیاد کردم
=در طی اتهامات تجاوز و درگیری با یکی از فن ها ، کیم تهیونگ همچنان
منتظر دادگاه است . گروه بی تی اس هم از تمامی فعالیت ها تا زمان اعالم
رای دادگاه دست کشیده . طبق گزارش هایی که به دستمون رسیده در حال
حاضر کیم تهیونگ در بیمارستان بستریه و حال وخیمی هم داره
من تا نیم ساعت پیش که کنارش بودم حالش خوب بود این چرا انقد پیاز داغشو زیاد میکنه :/
۱۶.۷k
۰۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.