سناریو
«یک روز زمستانی در خوابگاه بنگتن بویز»
یونگی « هیونگ خفه کن اون صدای تلویزیون رووو 눈_눈
جین « هیسسس یونگی بذار ببینم برنامه آشپزیه چی میگه...بعدش شکر....
جیهوپ « نامجوناااا بیا بیرون از اون دستشویی!
ته«هوپی هیونگ چرا نمیری دستشویی اتاق خودتون؟
هوپی«جیمین مریض شده و مدام تو دستشوییه....فک کردین چرا راضی شدم دیشب رو کاناپه بخوابم؟ 눈_눈
کوک « تهیونگاااااا دستکشای بوکس من کوووو؟
نامجون « کشتی منو هوپی...کوکی جان دست ته بدخ نیست....دیشب خواستم یکم باهاش کار کنم زدم پارش کردمش ಥ‿ಥ
کوک«حیف ک هیونگمی... 눈_눈
یونگی « هم اتاقی جیمین اعلام حضور کنه...جیمین تب ۴۰ درجه داره 눈_눈
ته«هم اتاقشون به فراز دستشویی پرکشید..
نامجون«کی درجه این شوفاژ رو کم کردددد؟!
اعضا«کیم نامجون →_→
نامی«عا خوب کرد ◕‿◕
۴ ساعت بعد....
جین « جیمین اومدی؟ بهتری؟
جیمین « با خوردن کیک بهترم میشم...
.
.
.
ته « هیونگگگگ این چیه پختی!
کوک« حس میکنم دارم نمکای ته دریارو میخورم!
جیمین« هیونگ از اینکه حالمو بدتر کردی تشکر...من میرم سرویس
جین« فک کنم...بجای شکر نمک ریختم ಠ﹏ಠ
یونگی تقصیر توعه🗿
یونگی « چرا؟
جین« بس غر زدی کمش کن
هوپی « بدبخ از خوابشم زد هیونگ کجا گیر داد🗿🤌🏻
نامجون « شوری کیک به عنم...همین ک کوک منو سالم گذاشته خوبه
کوک« هیونگ راحت نباش فعلا
ته «گشنمههههههه
جیمین« ما با اینا شدیم بنگتن؟ 눈_눈
یونگی « هیونگ خفه کن اون صدای تلویزیون رووو 눈_눈
جین « هیسسس یونگی بذار ببینم برنامه آشپزیه چی میگه...بعدش شکر....
جیهوپ « نامجوناااا بیا بیرون از اون دستشویی!
ته«هوپی هیونگ چرا نمیری دستشویی اتاق خودتون؟
هوپی«جیمین مریض شده و مدام تو دستشوییه....فک کردین چرا راضی شدم دیشب رو کاناپه بخوابم؟ 눈_눈
کوک « تهیونگاااااا دستکشای بوکس من کوووو؟
نامجون « کشتی منو هوپی...کوکی جان دست ته بدخ نیست....دیشب خواستم یکم باهاش کار کنم زدم پارش کردمش ಥ‿ಥ
کوک«حیف ک هیونگمی... 눈_눈
یونگی « هم اتاقی جیمین اعلام حضور کنه...جیمین تب ۴۰ درجه داره 눈_눈
ته«هم اتاقشون به فراز دستشویی پرکشید..
نامجون«کی درجه این شوفاژ رو کم کردددد؟!
اعضا«کیم نامجون →_→
نامی«عا خوب کرد ◕‿◕
۴ ساعت بعد....
جین « جیمین اومدی؟ بهتری؟
جیمین « با خوردن کیک بهترم میشم...
.
.
.
ته « هیونگگگگ این چیه پختی!
کوک« حس میکنم دارم نمکای ته دریارو میخورم!
جیمین« هیونگ از اینکه حالمو بدتر کردی تشکر...من میرم سرویس
جین« فک کنم...بجای شکر نمک ریختم ಠ﹏ಠ
یونگی تقصیر توعه🗿
یونگی « چرا؟
جین« بس غر زدی کمش کن
هوپی « بدبخ از خوابشم زد هیونگ کجا گیر داد🗿🤌🏻
نامجون « شوری کیک به عنم...همین ک کوک منو سالم گذاشته خوبه
کوک« هیونگ راحت نباش فعلا
ته «گشنمههههههه
جیمین« ما با اینا شدیم بنگتن؟ 눈_눈
۹۳.۹k
۲۹ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.