سناریو
وقتیعادتیودردداری
(لورنزو)
باهم رفته بودید بیرون و داشتید قدم میزدید،دردی و زیر دات احساس کردی
متوجه شدی بخاطر عادتته،اروم بازوی لورنزو رو کشیدی که ایستاد و گفت
_چیزی شده؟
شونه اش و گرفتی و گفتی
_میشه بریم خوابگاه؟
_حالت خوبه؟چرا رنگت پریده؟نک...نکته عادتی؟
_آ...آره
براید استایل بلندت میکنه و میبرت خوابگاه،میزارت روی تخت و میگه
_چی لازم داری؟
_پد و مسکن
_الان میارم
میره بیرون و پد و مسکن و میاره،پد و ازش میگیری و میزاری...
دراز میکشی روی تخت که میگه
_درد داری؟
_یکم
میشینه کنارت و اروم اروم دلت و ماساژ میده،وقتی که خواب رفتی
گونهت و می.بو.سه و کنارت دراز میکشه
(لورنزو)
باهم رفته بودید بیرون و داشتید قدم میزدید،دردی و زیر دات احساس کردی
متوجه شدی بخاطر عادتته،اروم بازوی لورنزو رو کشیدی که ایستاد و گفت
_چیزی شده؟
شونه اش و گرفتی و گفتی
_میشه بریم خوابگاه؟
_حالت خوبه؟چرا رنگت پریده؟نک...نکته عادتی؟
_آ...آره
براید استایل بلندت میکنه و میبرت خوابگاه،میزارت روی تخت و میگه
_چی لازم داری؟
_پد و مسکن
_الان میارم
میره بیرون و پد و مسکن و میاره،پد و ازش میگیری و میزاری...
دراز میکشی روی تخت که میگه
_درد داری؟
_یکم
میشینه کنارت و اروم اروم دلت و ماساژ میده،وقتی که خواب رفتی
گونهت و می.بو.سه و کنارت دراز میکشه
۲.۷k
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.