فیک کوک ( جدایی ناپذیر) پارت۴۶
از زبان ا/ت
آروم برگشتم سمتش چقدر تغییر کرده بود بُهت زده نگاش میکردم..اومد نزدیکم نگاهم رو دادم به سمته دیگه..
اومد وایستاد جلوم با بغض گفتم : چرا..چرا اومدی ؟چرا برگشتی..چرا نرفتی بازم ؟
همون طور نگام میکرد که بالاخره گفت : من نمیدونستم.. اینجایی..اگر میدونستم نمیومدم..
خنده عصبی کردم و گفتم : پس..نمیدونستی..سعی کن منو اصلا نبینی فکر کن من اینجا وجود ندارم...چون منم همین کار رو میکنم
اینو گفتم و برگشتم رفتم
آروم برگشتم سمتش چقدر تغییر کرده بود بُهت زده نگاش میکردم..اومد نزدیکم نگاهم رو دادم به سمته دیگه..
اومد وایستاد جلوم با بغض گفتم : چرا..چرا اومدی ؟چرا برگشتی..چرا نرفتی بازم ؟
همون طور نگام میکرد که بالاخره گفت : من نمیدونستم.. اینجایی..اگر میدونستم نمیومدم..
خنده عصبی کردم و گفتم : پس..نمیدونستی..سعی کن منو اصلا نبینی فکر کن من اینجا وجود ندارم...چون منم همین کار رو میکنم
اینو گفتم و برگشتم رفتم
۹۷.۹k
۲۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.