پارت5 let me more desire از دست نده
وا
حدشون رفت و همه جاي خونه رو به خوبي گشت
كه داخل يخچال زير يك بطري المل كه انگار مال ديشب بود نامه اي پيدا كرد
" روز خوش اقاي كيم ه نميدونم كه كي داري اين نامه رو ميخوني نميدونم جونكوكت الان در چه حاله اون فرشته اي كه از همه مخفيش مي كني اين پسر كوچولو كه ترس از اجتماع داره نقطه ضعف هاي خيلي بدي داره ببخشيد كه دست رو نقطه ضعفت گذاشتم احساس بدي داري نه امممم اشكالي نداره اون پسر نميدونم واقعا چجوري قراره باهات كنار بياد به اميد ديدار ته"
قلبش ايستاد نفسش بالا نمي اومد تمام وحودش رو ترس فراگرفته بود ليوان ابي رو سر كشيد تا بتونه خودشو اروم كنه نامه رو توي دستش مچاله كرد و با تمام قدرتش دستش رو روي كانتر كوبيد روي كانتر پر از خورده شيشه هاي باقي مانده برد
همون موقع جيمين و جيهوپ چون در باز بود با سرعت وارد واحد جونكوك شدن و با ديدن چهره تهيونگ و دستاي خونيش قلبشون فرو ريخت هركدوم يك طرفش رو گرفتن و روي كاناپه گذاشتنش چشماش به قرمز ترين شكل ممكن قرمز شده بود جيمين به سرعت جعبه كمك هاي اوليه رو اورد شيشه خورده هاي زيادي داخل دستش بود تاحالا سيشه خارج نكرده بود اما يك دوره رو گذرونده بود پنس رو با اتيش ضدعفوني كرد
جيمين نگران دردش بود اما اين درد دربرابر درد قلب و روحش هيچي نبود مدتي گذشت و بدن تهيونگ بيجان در اغوش جيهوپ اشك ميزيخت و دستانش در دست جيمين بود بعد از اتمام پانسمان جيمين با اخم از سر جاش بلند و و در حالي كه وسايل رو جمع مي كرد گفت
+ متمان باش جونكوك بد از دستت ناراحت ميشه اقاي كيم چه كاريه با خودت ميكني...... راستي ببخشيد اگه درد داشت اوليل بارم بوده
تهيونگ كه هيچ صدايي نميشنيد فقط سر تكان داد
جيمين داشت شيشه ها رو جمع ميكرد مه نامه رو مچاله ديد بازش كرد و به سرعت به سمت جيهوپ دويد
+ جي جي اينو ببين
تهيونگ هنوز روي شونه جيهوپ افتاده بود. جيهوپ به سختي نامه رو گرفت و خوند
باورش نميشد قلب اونا تيكه تيكه شده بود معلوم نبود حال ته چطوره
حدشون رفت و همه جاي خونه رو به خوبي گشت
كه داخل يخچال زير يك بطري المل كه انگار مال ديشب بود نامه اي پيدا كرد
" روز خوش اقاي كيم ه نميدونم كه كي داري اين نامه رو ميخوني نميدونم جونكوكت الان در چه حاله اون فرشته اي كه از همه مخفيش مي كني اين پسر كوچولو كه ترس از اجتماع داره نقطه ضعف هاي خيلي بدي داره ببخشيد كه دست رو نقطه ضعفت گذاشتم احساس بدي داري نه امممم اشكالي نداره اون پسر نميدونم واقعا چجوري قراره باهات كنار بياد به اميد ديدار ته"
قلبش ايستاد نفسش بالا نمي اومد تمام وحودش رو ترس فراگرفته بود ليوان ابي رو سر كشيد تا بتونه خودشو اروم كنه نامه رو توي دستش مچاله كرد و با تمام قدرتش دستش رو روي كانتر كوبيد روي كانتر پر از خورده شيشه هاي باقي مانده برد
همون موقع جيمين و جيهوپ چون در باز بود با سرعت وارد واحد جونكوك شدن و با ديدن چهره تهيونگ و دستاي خونيش قلبشون فرو ريخت هركدوم يك طرفش رو گرفتن و روي كاناپه گذاشتنش چشماش به قرمز ترين شكل ممكن قرمز شده بود جيمين به سرعت جعبه كمك هاي اوليه رو اورد شيشه خورده هاي زيادي داخل دستش بود تاحالا سيشه خارج نكرده بود اما يك دوره رو گذرونده بود پنس رو با اتيش ضدعفوني كرد
جيمين نگران دردش بود اما اين درد دربرابر درد قلب و روحش هيچي نبود مدتي گذشت و بدن تهيونگ بيجان در اغوش جيهوپ اشك ميزيخت و دستانش در دست جيمين بود بعد از اتمام پانسمان جيمين با اخم از سر جاش بلند و و در حالي كه وسايل رو جمع مي كرد گفت
+ متمان باش جونكوك بد از دستت ناراحت ميشه اقاي كيم چه كاريه با خودت ميكني...... راستي ببخشيد اگه درد داشت اوليل بارم بوده
تهيونگ كه هيچ صدايي نميشنيد فقط سر تكان داد
جيمين داشت شيشه ها رو جمع ميكرد مه نامه رو مچاله ديد بازش كرد و به سرعت به سمت جيهوپ دويد
+ جي جي اينو ببين
تهيونگ هنوز روي شونه جيهوپ افتاده بود. جيهوپ به سختي نامه رو گرفت و خوند
باورش نميشد قلب اونا تيكه تيكه شده بود معلوم نبود حال ته چطوره
۶.۲k
۰۳ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.