پارت⁵
و ب سمتش رفتمو دستمو دورش حلقه کردم
ویو یوری
یهو احساس کردم دستاش دور کمرم حلقه شد خاستم چیزی بگم ک
-یوری
+...هوم
-میخام ی چیزی بهت بگم
+چ..چیه
-ببین من....من خیلی وقته میخام بگم ک...ک ...دوصت دارم!
+چییییییی
-چیه خو
+ببین من از شوخی خوشم نمیاد
-منم برای همین اصن شوخی نمکنم و کاملا جدیم
+شوگا...نمیشه ینی امکان نداره
-چرا...من دوصت دارم...چطور ب قلبم بگم ازت دست بکشه ها؟
+.....
دیگه حرفی بین ما ردو بدل نشد و من خابم برد
ویو شوگا
حتی اگ بگه نمخامت بزورم شده اونو عاشق خودم میکنم نمیزارم عاشق کسی بشه...!
حلقه دستمو دورش سفت تر کردم و بیشتر بهش نزدیک شدم و بعد خابیدم...
ویو بقیه(ویو بقیه😂😂😂)
÷بچه ها کجان
&$×چمدونیم
÷نگا کنیننن عرررررررررررر
$&×اوه مای گادددددددد
×اینا عاشق همن؟
&چرا اینطوری همو بغل کردن؟
$عاره واقعا چرا؟؟؟؟
÷چمدونم بریم توی حال ی نقشه بکشیم
$یسسسس
&عاشق نقشه کشیدنممممم
×منممممم
رفتن ت حال
÷خب خوب گوش کنین....مدیر چوی گفت تا یک ماه دیگه هیچ مسابقه ای ندارین پس ...فردا ما ی بازی میکنیم جرعت و حقیقت خب توی این بازی ازشون سوال میپرسیم..اوکی؟؟؟
$&×عالیههههه
÷خب بریم بخابیمممم
(فردا صبح)
ویو یوری
وقتی چشامو وا کردم شوگا هنوز بغلم کرده بود سریع رفتم توی دستشویی و لباسامو عوض کردم و رفتم پایین دو دیقه بعد شوگا هم اومد من اصلا توی چشماش نگاه نمیکردم
÷بچه ها مدیر چوی گف تا یک ماه دیگه هیچ مسابقه ای نداریم
+خوبه
-هوم
کل روز ت خونه بودیم ک ساعت ۸ شد
+اههه من حصلم سر رفت
÷عاااا راستی بچه هاااا(چشمک ب میهی و کوک و جیمین )
$&×اهااا
÷بریم جرعت و حقیقت
+-$&×اوک
مث ی حلقه دور هم جم شدیم و شرو کردیم...
شرط برای پارت بعد:۱۰لایک
ویو یوری
یهو احساس کردم دستاش دور کمرم حلقه شد خاستم چیزی بگم ک
-یوری
+...هوم
-میخام ی چیزی بهت بگم
+چ..چیه
-ببین من....من خیلی وقته میخام بگم ک...ک ...دوصت دارم!
+چییییییی
-چیه خو
+ببین من از شوخی خوشم نمیاد
-منم برای همین اصن شوخی نمکنم و کاملا جدیم
+شوگا...نمیشه ینی امکان نداره
-چرا...من دوصت دارم...چطور ب قلبم بگم ازت دست بکشه ها؟
+.....
دیگه حرفی بین ما ردو بدل نشد و من خابم برد
ویو شوگا
حتی اگ بگه نمخامت بزورم شده اونو عاشق خودم میکنم نمیزارم عاشق کسی بشه...!
حلقه دستمو دورش سفت تر کردم و بیشتر بهش نزدیک شدم و بعد خابیدم...
ویو بقیه(ویو بقیه😂😂😂)
÷بچه ها کجان
&$×چمدونیم
÷نگا کنیننن عرررررررررررر
$&×اوه مای گادددددددد
×اینا عاشق همن؟
&چرا اینطوری همو بغل کردن؟
$عاره واقعا چرا؟؟؟؟
÷چمدونم بریم توی حال ی نقشه بکشیم
$یسسسس
&عاشق نقشه کشیدنممممم
×منممممم
رفتن ت حال
÷خب خوب گوش کنین....مدیر چوی گفت تا یک ماه دیگه هیچ مسابقه ای ندارین پس ...فردا ما ی بازی میکنیم جرعت و حقیقت خب توی این بازی ازشون سوال میپرسیم..اوکی؟؟؟
$&×عالیههههه
÷خب بریم بخابیمممم
(فردا صبح)
ویو یوری
وقتی چشامو وا کردم شوگا هنوز بغلم کرده بود سریع رفتم توی دستشویی و لباسامو عوض کردم و رفتم پایین دو دیقه بعد شوگا هم اومد من اصلا توی چشماش نگاه نمیکردم
÷بچه ها مدیر چوی گف تا یک ماه دیگه هیچ مسابقه ای نداریم
+خوبه
-هوم
کل روز ت خونه بودیم ک ساعت ۸ شد
+اههه من حصلم سر رفت
÷عاااا راستی بچه هاااا(چشمک ب میهی و کوک و جیمین )
$&×اهااا
÷بریم جرعت و حقیقت
+-$&×اوک
مث ی حلقه دور هم جم شدیم و شرو کردیم...
شرط برای پارت بعد:۱۰لایک
۱۰.۹k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.