رویای حقیقی پارت ۲۲
ته واسه اینکه حال منو خوب کنه مدام ورجه ورجه میکردو خل و چل بازی درمیآورد
باهم داشتیم قدم میزدیم که یهو غیب شد
بعد چند دقیقه شنیدم یکی داره صدام میکنه
- هه جونگم
برگشتم و دیدم تهیونگ با دوتا پشمک بزرگ و گوگولی داره میاد سمتم
+ممنونم ته😍
-بالاخره ما تونستیم خنده شمار
و ببینم
+ببخشید دست خودم نیست نگرانم
ته دستمو گرفت گفت
-تو چشام نگا کن هه جونگ
سرمو بلند کردمو نگاش کردم
- ببین هه جونگ گفتم که حلش میکنم حلم نشد تا آخرش پات هستم الآنم هیچ نگران نباش چون من پیشتم و نمیزارم اتفاق بدی بیوفته
با حرفاش یکم انرژی گرفتم استریک کم شد و سعی کردم حداقل خودمو جم و جور کنم
بعد از کلی چرخیدن تو شهر بازی خواستیم سوار یکی از دستگاه بازی های هیجانی بشیم و از اونجایی که من از ارتفاع میترسیدم با استرس سوار شدم اولش اروم بود ولی بعدش کم کم حرکت ها وحشتناک میشد تا جاییکه دیگه من حالم بد شد
-ه...هه جونگ آروم باش من پیشتم
ادامش باشه واسه فردا
باهم داشتیم قدم میزدیم که یهو غیب شد
بعد چند دقیقه شنیدم یکی داره صدام میکنه
- هه جونگم
برگشتم و دیدم تهیونگ با دوتا پشمک بزرگ و گوگولی داره میاد سمتم
+ممنونم ته😍
-بالاخره ما تونستیم خنده شمار
و ببینم
+ببخشید دست خودم نیست نگرانم
ته دستمو گرفت گفت
-تو چشام نگا کن هه جونگ
سرمو بلند کردمو نگاش کردم
- ببین هه جونگ گفتم که حلش میکنم حلم نشد تا آخرش پات هستم الآنم هیچ نگران نباش چون من پیشتم و نمیزارم اتفاق بدی بیوفته
با حرفاش یکم انرژی گرفتم استریک کم شد و سعی کردم حداقل خودمو جم و جور کنم
بعد از کلی چرخیدن تو شهر بازی خواستیم سوار یکی از دستگاه بازی های هیجانی بشیم و از اونجایی که من از ارتفاع میترسیدم با استرس سوار شدم اولش اروم بود ولی بعدش کم کم حرکت ها وحشتناک میشد تا جاییکه دیگه من حالم بد شد
-ه...هه جونگ آروم باش من پیشتم
ادامش باشه واسه فردا
۱۵.۰k
۰۸ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.