استاد ماهر(دکتر قلب من)🫂❤🥺 𖣘𖣘①⑧𖣘𖣘
شوگا:جینهو بدبخت شدم
جینهو:چرا چیشده؟*نگران*
شوگا:من نمیتونم بیام
جینهو:چرا؟
شوگا:عمو گفت بمونم بیمارستان بهش کمکم کنم
جینهو:توب به تهیونگ بگو بمونه
*ته:چی چی و من بمونم؟؟*اروم*
شوگا:به عمو گفتم گفت یکی از ما باید تو بیمارستان باشه ، و بقیه برن گه توی هر دو جا حضور داشته باشن که بعدا نگن شما بی مسئولیتی
جینهو بدون حرف ته به مکالمش ادامه داد:
حالا چرا ناراحتی؟
شوگا:چون از تو دور میشم
جینهو:همین؟فکر کردم چی هست
شوگا:ینی تو ناراحت نیستی؟واقعا برات متاسفم، اصن من برم کار دارن خدافظ
جینهو:شوگا؟الو؟شوگا؟ اهههههههههه قط کرد
ته:چی شده؟
جینهو:بابا زنگ زده به شوگا که باید اون بمونه و بهش کمک کنه و تو به عنوان پسر رئیس بیمارستان و جانشین بری
ته:اهان
جینهو:نمیشه با بابا صحبت کنی؟*لب غنچه ای*
ته:لوس نکن خودتو که از دستومن کاری بر نمیاد ، هر چی بابا بگه همونه
جینهو:ایششششششش اصن نخواستم
ته:از اولم نباید میخواستی
جینهو:باهات قهرم
ته:نگران نباش زیاد از عشقت دور نمیمونی زود تموم میشه
جینهو:اوممممم
ته:حالا ناراحتونشو دیگه زود تموم میشه تا اخرش که ما نمیمونیم مثل بیمارستان شیفتیه
جینهو:خوب مشکل منم همینه اگه ما برگردیم اونا میرن منم نمیخوام*گریه*
ته:اخ اخ اخ نگاش کن توروخودا خواهر عاشق منو*بغلش کرد* نگران نباش زود تموم میشه ، فقط باید صبر کنی
جینهو:باشه
ته:افرین دختر خوب حالا اشکاتو پاک کن شوگا ناراحت نبینتت که اونم ناراحت میشه ، دوست نداری که اونم ناراحت بشه
جینهو اشکاشو پاک کرد:
باشه فلسفه بافیات تموم شد؟بریم دیر شد
ته:نگاه کن من دارم واسه کی ای همه حرف میزنم 😒
راستی اگه به بابا بگم که چند روزه نمیری کلاس زبان میدونی که چیکارت میکنه؟
جینهو:نه نه نه توروخودا نگو غلط کردم تو بهترین داداش دنیایی حتی از شوگا بهتر
ته:عههههههه اینم به شوگا میگم که از من ازش بهترم😏
جینهو:خیلی بد جنسی
...
جینهو:چرا چیشده؟*نگران*
شوگا:من نمیتونم بیام
جینهو:چرا؟
شوگا:عمو گفت بمونم بیمارستان بهش کمکم کنم
جینهو:توب به تهیونگ بگو بمونه
*ته:چی چی و من بمونم؟؟*اروم*
شوگا:به عمو گفتم گفت یکی از ما باید تو بیمارستان باشه ، و بقیه برن گه توی هر دو جا حضور داشته باشن که بعدا نگن شما بی مسئولیتی
جینهو بدون حرف ته به مکالمش ادامه داد:
حالا چرا ناراحتی؟
شوگا:چون از تو دور میشم
جینهو:همین؟فکر کردم چی هست
شوگا:ینی تو ناراحت نیستی؟واقعا برات متاسفم، اصن من برم کار دارن خدافظ
جینهو:شوگا؟الو؟شوگا؟ اهههههههههه قط کرد
ته:چی شده؟
جینهو:بابا زنگ زده به شوگا که باید اون بمونه و بهش کمک کنه و تو به عنوان پسر رئیس بیمارستان و جانشین بری
ته:اهان
جینهو:نمیشه با بابا صحبت کنی؟*لب غنچه ای*
ته:لوس نکن خودتو که از دستومن کاری بر نمیاد ، هر چی بابا بگه همونه
جینهو:ایششششششش اصن نخواستم
ته:از اولم نباید میخواستی
جینهو:باهات قهرم
ته:نگران نباش زیاد از عشقت دور نمیمونی زود تموم میشه
جینهو:اوممممم
ته:حالا ناراحتونشو دیگه زود تموم میشه تا اخرش که ما نمیمونیم مثل بیمارستان شیفتیه
جینهو:خوب مشکل منم همینه اگه ما برگردیم اونا میرن منم نمیخوام*گریه*
ته:اخ اخ اخ نگاش کن توروخودا خواهر عاشق منو*بغلش کرد* نگران نباش زود تموم میشه ، فقط باید صبر کنی
جینهو:باشه
ته:افرین دختر خوب حالا اشکاتو پاک کن شوگا ناراحت نبینتت که اونم ناراحت میشه ، دوست نداری که اونم ناراحت بشه
جینهو اشکاشو پاک کرد:
باشه فلسفه بافیات تموم شد؟بریم دیر شد
ته:نگاه کن من دارم واسه کی ای همه حرف میزنم 😒
راستی اگه به بابا بگم که چند روزه نمیری کلاس زبان میدونی که چیکارت میکنه؟
جینهو:نه نه نه توروخودا نگو غلط کردم تو بهترین داداش دنیایی حتی از شوگا بهتر
ته:عههههههه اینم به شوگا میگم که از من ازش بهترم😏
جینهو:خیلی بد جنسی
...
۴۳.۳k
۲۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.