مائده ایکبیری، کیانا شغال، سپیده خوچکله) این اسمایی هست
مائده ایکبیری، کیانا شغال، سپیده خوچکله) این اسمایی هست که من براشون انتخاب کردم و توی گوشیم سیو کردم
__________________________________________
صبح با صدای روی مخیه گوشی یک لایه چشمامو باز کردن و دنبال گوشیم گشتم که زیر ک. و. ن. م پیدا کردم خدا میبینی حتی گوشیم واسه ما میره زیر
والا نگاهی به گوشی ای انداختم که داشت خودکوشی میکرد ای بیشعور چه وقته زنگ زدنه جواب دادم تا اومدم فحشش بدم سریع به حرف اومد
=زنیکه ی بیشعور خر گاو کجایی
_کجا میخاستی باشم تو رختمامم دیگه
=پنچ دقیقه دیگه استاد سر کلاسه مارمولک خان
نگاهی به ساعت انداختم که پنج دقیقه به هشت بود و استاد ماهم پیر و عصبانی که اگه دیر برسم اینبار دیگه تو ک. و. ن. م میزنه
#مائده
این شغال چرا نمیاد صد دفعه زنگش زدم مگه جواب میده این بیشعور داشتم باهاش تماس میگرفتم که صدای تو دماغیه هانیه میاد
_عزیزم انقد زنگش نزن ایندفعه دیگه اخراج
اومدم حرف بزنم که دره کلاس با ضرب باز شد و قیافه کیانا و سپده با قیافه های داغون وارد کلاس شدن همه زدن زیره که چشم غره وحشت ناکی برای همه رفتم که ساکت شدن اون هام اومدن نشستن دیشب مثل چی نشستم خوندم که حداقل بالای پونزده بگیرم. استاد که اومد اول تدریس کرد و بعد دوره کرد و بعدم امتحان گرفت. بعضی هاشو بلد بودم بعضی هاشو از رو بغل دستیم دیدم و به اون دوتا هم رسوندم. بعد از دانشگاه با بچه ها تصمیم گرفتیم که بریم برای ناهار پیتزا بخوریم که گوشیم زنگ خورد مثل همیشه مادر گرامی بود. جواب دادم
_سلام
=سلام کجایی تو بچه
_من که رستوران دانشگاه چطور
=نمیتونی مرخصی بگیری
_چرا مرخصی بگیرم
=چون خانم زارعی و همسرو پسرش میان
لایک یادت نره ❤
عیدتون مبارک ❤😍🌹🌹🌹🌹🌹🤍
__________________________________________
صبح با صدای روی مخیه گوشی یک لایه چشمامو باز کردن و دنبال گوشیم گشتم که زیر ک. و. ن. م پیدا کردم خدا میبینی حتی گوشیم واسه ما میره زیر
والا نگاهی به گوشی ای انداختم که داشت خودکوشی میکرد ای بیشعور چه وقته زنگ زدنه جواب دادم تا اومدم فحشش بدم سریع به حرف اومد
=زنیکه ی بیشعور خر گاو کجایی
_کجا میخاستی باشم تو رختمامم دیگه
=پنچ دقیقه دیگه استاد سر کلاسه مارمولک خان
نگاهی به ساعت انداختم که پنج دقیقه به هشت بود و استاد ماهم پیر و عصبانی که اگه دیر برسم اینبار دیگه تو ک. و. ن. م میزنه
#مائده
این شغال چرا نمیاد صد دفعه زنگش زدم مگه جواب میده این بیشعور داشتم باهاش تماس میگرفتم که صدای تو دماغیه هانیه میاد
_عزیزم انقد زنگش نزن ایندفعه دیگه اخراج
اومدم حرف بزنم که دره کلاس با ضرب باز شد و قیافه کیانا و سپده با قیافه های داغون وارد کلاس شدن همه زدن زیره که چشم غره وحشت ناکی برای همه رفتم که ساکت شدن اون هام اومدن نشستن دیشب مثل چی نشستم خوندم که حداقل بالای پونزده بگیرم. استاد که اومد اول تدریس کرد و بعد دوره کرد و بعدم امتحان گرفت. بعضی هاشو بلد بودم بعضی هاشو از رو بغل دستیم دیدم و به اون دوتا هم رسوندم. بعد از دانشگاه با بچه ها تصمیم گرفتیم که بریم برای ناهار پیتزا بخوریم که گوشیم زنگ خورد مثل همیشه مادر گرامی بود. جواب دادم
_سلام
=سلام کجایی تو بچه
_من که رستوران دانشگاه چطور
=نمیتونی مرخصی بگیری
_چرا مرخصی بگیرم
=چون خانم زارعی و همسرو پسرش میان
لایک یادت نره ❤
عیدتون مبارک ❤😍🌹🌹🌹🌹🌹🤍
۲.۷k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.