پدر خوانده ••22
* پرش زمانی به شهر بازی *
+ آپا من آخرین باری که اومدم شهر بازی رو یادم نمیاد .
_ خب پس بیا امروز یه کاری کنیم همیشه یادت بمونه
+ باشه ..عررر بریم اتاق فراررر
_ مطمئنی ؟
+ الههه
_ ( چرا قلبم ....نه پسر دیوانه شدی؟)
+ سلام
صندوق دار= سلام
_ دو تا بلیط برای اتاق فرار
صندوق دار = چشم.میشه ۲۰ وون
_ بفرمایید
+ بریم؟
_ بریم
* توی اتاق فرار*
* ا.ت ویو *
هنوز شروع نشده بود اتاق فرار باید ۱۰ قدم راه می رفتیم . یهو صدای جیغ اومر و یکی از پشت بهم دست زد
+ جیغغغغ...آپا ترو خدا منو نجات بده ( میپره بغل یونگی)
_ واقعا ترسیدی؟ ( چرا انقدر بقلش حس خوبی دارهه)
+ ترو خدااا منو نخوریدددد
...............
خوابم میادددد
۱۰ لایک
۵ کامنت
+ آپا من آخرین باری که اومدم شهر بازی رو یادم نمیاد .
_ خب پس بیا امروز یه کاری کنیم همیشه یادت بمونه
+ باشه ..عررر بریم اتاق فراررر
_ مطمئنی ؟
+ الههه
_ ( چرا قلبم ....نه پسر دیوانه شدی؟)
+ سلام
صندوق دار= سلام
_ دو تا بلیط برای اتاق فرار
صندوق دار = چشم.میشه ۲۰ وون
_ بفرمایید
+ بریم؟
_ بریم
* توی اتاق فرار*
* ا.ت ویو *
هنوز شروع نشده بود اتاق فرار باید ۱۰ قدم راه می رفتیم . یهو صدای جیغ اومر و یکی از پشت بهم دست زد
+ جیغغغغ...آپا ترو خدا منو نجات بده ( میپره بغل یونگی)
_ واقعا ترسیدی؟ ( چرا انقدر بقلش حس خوبی دارهه)
+ ترو خدااا منو نخوریدددد
...............
خوابم میادددد
۱۰ لایک
۵ کامنت
۸.۸k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.