تکپارتی جیمین
تکپارتی جیمین
جیمین ویو
از خواب نازم دل کندم و بلند شدم ... خدایا ا.ت چرا اینقدر کیوت میخوابه ؟
بلند شدم و رفتم پایین ... توی آشپز خونه شروع به درست کردن صبحونه شدم ..
ا.ت ویو
بلند شدم دیدم جیمین نیست ... رفتم پایین تا دنبالش بگردم که تو آشپز خونه درحال درست کردن صبحونه دیدمش
+ بیدار شدی بیبی؟
-اومم
+ بیا صبحانه
-چشم
+چشمت بی بلا
شروع به خوردن صبحانه کردیم
+میگم ...
-بگو
+میای بریم بیرون ؟
- آره
+بریم لباس بپوشیم
«رفتن بیرون »
+دریای قشنگیه نه ا.ت؟
-اره مثل خودت
+ - *خنده
+بزار برم بستنی بگیرم
-باشه
+مراقب خودت باش
ا.ت ویو
داشتم از دریا لذت میبردم که یه سایه سیاه بالا سرم اومد .. فکر کردم جیمینه ولی یه چیزی خورد تو سرم و بیهوش شدم
بعد از اینکه بیدار شدم یه چند تا پسر جلوم بودن
حسابی ترسیده بودم ...
& هعی کوچولو شماره دوست پسرت رو میدی یا میکشمت
-هع نمیدم
! فکر کنم وقتشه
/اره
شروع کردن موهای ا.ت رو قیچی کردن و با چاقو صورتش رو خط خطی کردن
&حالا میدی با نه؟
- ن .. ن.. نه
/بزار الان حسابت رو میرسم
یه میله داغ رو روی دستش ناد
ا.ت جیغ میکشید و گریه می کرد.
جیمین ویو
وقتی برگشتم ا.ت نبود هرچی گشتم پیداش نشد
تا اینکه یه شماره ناشناس بهم پیام داد
«پیام »
اگه نمیخوای دوست دخترت بمیره بیا به آدرس.....
ــــــــــــــــــــــــــــــــ,
فوری سوار ماشین شدم و رفتم
رسیدم به یه برج بلند
که چند نفر اومدن و همراهیم کردن
که ا.ت رو دیدم که با بند به نرده بوم وصل شده
+یاااااااااا بزارش زمین
-جیمین *گریه
&نوچ نوچ
+خواستم ا.ت رو نجات بدم که ا.ت رو پرت کرد
فوری از نرده بوم پریدم تا ا.ت رو بگیرم
ا.ت رو تو بغلم گرفتم و سرش رو گرفتم که وقتی افتاد زنده بمونه .... داشتیم می افتادیم که یه چند نفر گرفتنمون
+ا.ت ؟ ا.ت ؟
ا.ت بیهوش شده بود
البته با این همه زخم قطعا بیهوش میشد
پایان
ببخشید تاخیر داشت
غلط کردم🩷✨️
جیمین ویو
از خواب نازم دل کندم و بلند شدم ... خدایا ا.ت چرا اینقدر کیوت میخوابه ؟
بلند شدم و رفتم پایین ... توی آشپز خونه شروع به درست کردن صبحونه شدم ..
ا.ت ویو
بلند شدم دیدم جیمین نیست ... رفتم پایین تا دنبالش بگردم که تو آشپز خونه درحال درست کردن صبحونه دیدمش
+ بیدار شدی بیبی؟
-اومم
+ بیا صبحانه
-چشم
+چشمت بی بلا
شروع به خوردن صبحانه کردیم
+میگم ...
-بگو
+میای بریم بیرون ؟
- آره
+بریم لباس بپوشیم
«رفتن بیرون »
+دریای قشنگیه نه ا.ت؟
-اره مثل خودت
+ - *خنده
+بزار برم بستنی بگیرم
-باشه
+مراقب خودت باش
ا.ت ویو
داشتم از دریا لذت میبردم که یه سایه سیاه بالا سرم اومد .. فکر کردم جیمینه ولی یه چیزی خورد تو سرم و بیهوش شدم
بعد از اینکه بیدار شدم یه چند تا پسر جلوم بودن
حسابی ترسیده بودم ...
& هعی کوچولو شماره دوست پسرت رو میدی یا میکشمت
-هع نمیدم
! فکر کنم وقتشه
/اره
شروع کردن موهای ا.ت رو قیچی کردن و با چاقو صورتش رو خط خطی کردن
&حالا میدی با نه؟
- ن .. ن.. نه
/بزار الان حسابت رو میرسم
یه میله داغ رو روی دستش ناد
ا.ت جیغ میکشید و گریه می کرد.
جیمین ویو
وقتی برگشتم ا.ت نبود هرچی گشتم پیداش نشد
تا اینکه یه شماره ناشناس بهم پیام داد
«پیام »
اگه نمیخوای دوست دخترت بمیره بیا به آدرس.....
ــــــــــــــــــــــــــــــــ,
فوری سوار ماشین شدم و رفتم
رسیدم به یه برج بلند
که چند نفر اومدن و همراهیم کردن
که ا.ت رو دیدم که با بند به نرده بوم وصل شده
+یاااااااااا بزارش زمین
-جیمین *گریه
&نوچ نوچ
+خواستم ا.ت رو نجات بدم که ا.ت رو پرت کرد
فوری از نرده بوم پریدم تا ا.ت رو بگیرم
ا.ت رو تو بغلم گرفتم و سرش رو گرفتم که وقتی افتاد زنده بمونه .... داشتیم می افتادیم که یه چند نفر گرفتنمون
+ا.ت ؟ ا.ت ؟
ا.ت بیهوش شده بود
البته با این همه زخم قطعا بیهوش میشد
پایان
ببخشید تاخیر داشت
غلط کردم🩷✨️
۱.۳k
۳۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.