دوست پسر من
پارت دوم
ات: ددی خوش امدی
کوک: مرسی بیبی
کوک: دلم برات تنگ شده بود (موهای ات رو میبوسه)
ات: منم ددی
کوک: من برم لباسام رو عوض کنم
ات: منم میام
نکته:با بای کوک که میشه عموی ات رو ب ک مینویسوم و همین طور مامان کوک م ک
ب ک: این دو تا عاشق و معشوق ان
(همه خندیدن)
راوی
کوک و ات میرن تو اتاق کوک ات رو میندازه رو تخت و روش خیمه میزنه و لباش رو مک میزنه بعد پنج مین از هم جدا میشن
کوک: اممم خیلی خوش مزن
ات:( میخنده) من میرم پایین
(سلام بر منحرفان اعظم نه گلم به این زودی اسماتنمی کنم😂😂😂)
ات ویو
امدم پایان نشستم کوک امد پاین گوشیم زنگ خوردن براداشتم وگاس بود تماسم تمام شد
کوک: کی بود
ات: وگاس بود گفت شب بریم بیرون با بجه ها گفت تو هم بیایی
کوک: اوکی
کوک راستی تتو چیکار کردی
ات: هیچی زدمش
کوک: ببینم
(ات یهپروانه زده روی کمرش)
کوک: خیلی قشنگه بیبی
ات: ممنون ددی
ات: ددی خوش امدی
کوک: مرسی بیبی
کوک: دلم برات تنگ شده بود (موهای ات رو میبوسه)
ات: منم ددی
کوک: من برم لباسام رو عوض کنم
ات: منم میام
نکته:با بای کوک که میشه عموی ات رو ب ک مینویسوم و همین طور مامان کوک م ک
ب ک: این دو تا عاشق و معشوق ان
(همه خندیدن)
راوی
کوک و ات میرن تو اتاق کوک ات رو میندازه رو تخت و روش خیمه میزنه و لباش رو مک میزنه بعد پنج مین از هم جدا میشن
کوک: اممم خیلی خوش مزن
ات:( میخنده) من میرم پایین
(سلام بر منحرفان اعظم نه گلم به این زودی اسماتنمی کنم😂😂😂)
ات ویو
امدم پایان نشستم کوک امد پاین گوشیم زنگ خوردن براداشتم وگاس بود تماسم تمام شد
کوک: کی بود
ات: وگاس بود گفت شب بریم بیرون با بجه ها گفت تو هم بیایی
کوک: اوکی
کوک راستی تتو چیکار کردی
ات: هیچی زدمش
کوک: ببینم
(ات یهپروانه زده روی کمرش)
کوک: خیلی قشنگه بیبی
ات: ممنون ددی
۹.۹k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.