پارت ۴
پارت ۴
استارت زدم ماشین روشن شد
میلاد:یاابولفضل خدمو بیمه خدت کردم منو سالم برسون دانشگاه
ستین:ها ها ها با نمک بشین کیف کن دست فرمونو
میلاد:ی بار کیف کردم کافیه
ستین:کی؟
میلاد:شبه پارتی ..
ستین:اها
رسیدیم دانشگاه پیاده شد ماشینو پارک کردم میلاد داشت میرفت
ستین: میلاد خان سوییچ
برگشت سمتم سوییچو پرت کردم گرفت
میلاد:مرسی
رفت و منم سمت کافه رفتم
ستین:عمو محمد ؟
محمد:بیا دختر بیا نزاشتن قهوه اتو بخوری بیا برات درست کنم حالا چی شد ب خیر گذشت
ستین:اره عمو ممنون
دختری ک با سودا دعواش شده بود ک اسمش پریا بود اومد
پریا:سودا نوبخت خاهرته ؟
ستین:ک چی گیرم ک باشه
پریا:من دوست دختر سابق امیرم خیلی چیزا ازش میدونم ک خاهرت ازش بی خبره
ستین:خدتم میگی سابق پس هرچی بوده مال قبل بوده ب منم ربطی نداره گلم
محمد:بفرماا اینم قهوه دختر گلم
عمو محمد قهوه رو گذاشت جلوم پریا رفت و قهوه رو خوردم ب عمو محمد کمک دادم یکم کافه رو مرتب کردم نزدیکای ظهر بود با سودا سمت خونه حرکت کردیم
ستین:سودا تو چرا پاشدی با میلاد رفتی دعوا ؟
سودا: رفتم ک فاجعه نشه خیلی عصبی بود قرمز شده بود از عصبانیت ب محض دیدن دوستش شوکه شد خیلی حالش بد بود خوب ک اومدی
ستین:با پریا چرا دعوات شده ؟
سودا:دختره زر زر میکرد
ستین:درست حرف بزن زر زر میکرد چیع دیگ از کی تاحالا اینقد بی ادب شدین والا مهرداد حق داره بهمون بگ بی تربیت (داد)
سودا:میگفت رله سابق امیره و امیر مریضه (ترس)
ستین:بیشتر از اینک مریض بودنه امیر ناراحتت کنه رل بودنه امیر با پریا عصبیه و ناراحتت کرد ؟(داد)
سودا:تو آروم باش از عصبانیت داره دستات میلرزه
ستین:آرومم حالا میخایی چیکار کنی رابطه اتو ادامه میدی یا...
سودا:معلومه آرومی با این سرعتی ک تو میرونی معلومه
ستین:نپیچون (داد)
یهو سودا زد زیر گریه صدای بغضی شروع ب حرف زدن کرد
سودا:دوستش دارم آبجی دوستش دارم نمیدونم چیکار کنم گیچم خل شدم دیگ دیگ نمیکشم نمیتونم ولش کنم
ستین:آروم باش سودا من ک نگفتم جداشی
کنار ی سوپری وایستادم کلی خوراکی خریدم گذاشتم عقب سودا آروم شده بود
استارت زدم ماشین روشن شد
میلاد:یاابولفضل خدمو بیمه خدت کردم منو سالم برسون دانشگاه
ستین:ها ها ها با نمک بشین کیف کن دست فرمونو
میلاد:ی بار کیف کردم کافیه
ستین:کی؟
میلاد:شبه پارتی ..
ستین:اها
رسیدیم دانشگاه پیاده شد ماشینو پارک کردم میلاد داشت میرفت
ستین: میلاد خان سوییچ
برگشت سمتم سوییچو پرت کردم گرفت
میلاد:مرسی
رفت و منم سمت کافه رفتم
ستین:عمو محمد ؟
محمد:بیا دختر بیا نزاشتن قهوه اتو بخوری بیا برات درست کنم حالا چی شد ب خیر گذشت
ستین:اره عمو ممنون
دختری ک با سودا دعواش شده بود ک اسمش پریا بود اومد
پریا:سودا نوبخت خاهرته ؟
ستین:ک چی گیرم ک باشه
پریا:من دوست دختر سابق امیرم خیلی چیزا ازش میدونم ک خاهرت ازش بی خبره
ستین:خدتم میگی سابق پس هرچی بوده مال قبل بوده ب منم ربطی نداره گلم
محمد:بفرماا اینم قهوه دختر گلم
عمو محمد قهوه رو گذاشت جلوم پریا رفت و قهوه رو خوردم ب عمو محمد کمک دادم یکم کافه رو مرتب کردم نزدیکای ظهر بود با سودا سمت خونه حرکت کردیم
ستین:سودا تو چرا پاشدی با میلاد رفتی دعوا ؟
سودا: رفتم ک فاجعه نشه خیلی عصبی بود قرمز شده بود از عصبانیت ب محض دیدن دوستش شوکه شد خیلی حالش بد بود خوب ک اومدی
ستین:با پریا چرا دعوات شده ؟
سودا:دختره زر زر میکرد
ستین:درست حرف بزن زر زر میکرد چیع دیگ از کی تاحالا اینقد بی ادب شدین والا مهرداد حق داره بهمون بگ بی تربیت (داد)
سودا:میگفت رله سابق امیره و امیر مریضه (ترس)
ستین:بیشتر از اینک مریض بودنه امیر ناراحتت کنه رل بودنه امیر با پریا عصبیه و ناراحتت کرد ؟(داد)
سودا:تو آروم باش از عصبانیت داره دستات میلرزه
ستین:آرومم حالا میخایی چیکار کنی رابطه اتو ادامه میدی یا...
سودا:معلومه آرومی با این سرعتی ک تو میرونی معلومه
ستین:نپیچون (داد)
یهو سودا زد زیر گریه صدای بغضی شروع ب حرف زدن کرد
سودا:دوستش دارم آبجی دوستش دارم نمیدونم چیکار کنم گیچم خل شدم دیگ دیگ نمیکشم نمیتونم ولش کنم
ستین:آروم باش سودا من ک نگفتم جداشی
کنار ی سوپری وایستادم کلی خوراکی خریدم گذاشتم عقب سودا آروم شده بود
۴.۱k
۰۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.