وقتی براش قلدری میکردن(⁴)
.
.
.
_چیه جیوون؟چی کار میخوای بکنی؟
×خوبه که اومدی..در اصل میخوایم بهت یه درسی بدیم که دیگه از اون پسره دفاع نکنی..
_چی؟تو هرکاری هم بکنی من بازم از تهیونگ دست نمیکشم..
×میبینیم..بچه ها شروع کنید..
.
.
.
شب در خوابگاه
.
.
آروم در رو باز کردم حتی نای راه رفتنم نداشتم تموم بدنم درد میکرد..با چشمام دنبال تهیونگ گشتم..تو تخت خواب بود و توی خودش جمع شده بود..با لبخند کوچیکی نزدیکش شدم و پتو رو روش انداختم
_پسر کوچولوم..نگران نباش نمیزارم بهت آسیبی بزنن..نمیزام به خاطر مشکلت ازت سوء استفاده کنن..من مراقبتم.. ازت به هر قیمتی مراقبت میکنم..
بوسه ای روی موهاش گذاشتم و با درد به سمت تختم راه افتادم..
تموم بدنم درد میکرد..نمیدونم میتونم تحمل کنم یا نه ولی من با جیوون شرط بستم..
.
.
فلش بک
.
.
×فقط به یه شرط دیگه نزدیک تهیونگ نمیشم..اینکه به جای تهیونگ تو عذاب بکشی..
_باشه..ولی منم یه شرط دارم..نمیخوام تهیونگ چیزی بفهمه
.
.
پایان فلش بک
.
.
_چیه جیوون؟چی کار میخوای بکنی؟
×خوبه که اومدی..در اصل میخوایم بهت یه درسی بدیم که دیگه از اون پسره دفاع نکنی..
_چی؟تو هرکاری هم بکنی من بازم از تهیونگ دست نمیکشم..
×میبینیم..بچه ها شروع کنید..
.
.
.
شب در خوابگاه
.
.
آروم در رو باز کردم حتی نای راه رفتنم نداشتم تموم بدنم درد میکرد..با چشمام دنبال تهیونگ گشتم..تو تخت خواب بود و توی خودش جمع شده بود..با لبخند کوچیکی نزدیکش شدم و پتو رو روش انداختم
_پسر کوچولوم..نگران نباش نمیزارم بهت آسیبی بزنن..نمیزام به خاطر مشکلت ازت سوء استفاده کنن..من مراقبتم.. ازت به هر قیمتی مراقبت میکنم..
بوسه ای روی موهاش گذاشتم و با درد به سمت تختم راه افتادم..
تموم بدنم درد میکرد..نمیدونم میتونم تحمل کنم یا نه ولی من با جیوون شرط بستم..
.
.
فلش بک
.
.
×فقط به یه شرط دیگه نزدیک تهیونگ نمیشم..اینکه به جای تهیونگ تو عذاب بکشی..
_باشه..ولی منم یه شرط دارم..نمیخوام تهیونگ چیزی بفهمه
.
.
پایان فلش بک
۲.۷k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.