p20

ات: دوستمه، سوجون.... سوجون این پدرمه
سوجون: خوشبختم
تهیونگ: منم همینطور... من باید برم شما هم برین سر کلاستون
ات: باشه، خدافظ
رفتیم سر کلاس
(بعد از دانشگاه)
جونگ سوک اومد دنبالم رفتیم خونه
جونگ سوک: بابا رو از دانشگاهتون خواستن چیکار کردی؟
ات: تقلب.
جونگ سوک: تقلب؟ تو که درست خوبه
ات: یادم رفته بود امتحان داریم مجبور شدم 
جونگ سوک: هووم
رسیدیم خونه رفتم تو اتاقم لباسمو عوض کردم برگشتم تو حال
تهیونگ: خب نمیخوای چیزی بگی
ات: من.. خب... متاسفم... اما اگه تقلب نمی کردم نمرم بد میشد
تهیونگ: خب الان نمرتو کم کردن
ات: ببخشید... میخواین چیکارم کنیپ؟
تهیونگ: چی؟
ات: میخواین تنبیهم کنید؟(خودشو کیوت میکنه)
تهیونگ: خب... نه تنبیه نمیشی
ات: مرسی
جونگ سوک: میگم ات امروز بریم بار؟
ات: اره بریم
جونگ سوک: خوبه پس ساعت ۱۰ بریم
ات: اوکی
(چند ساعت بعد)
یه ساعت دیگه قراره بریم پس رفتم دوش گرفتم موهامو خشک کردمو بالا سرم بستم لباس پوشیدم (اینبار واقعا عکسشو میزارم) یه میکاپ لایت کردمو رفتم پایین جونگ سوک پایین منتظر بود
جونگ سوک: بالاخره اماده شدی؟ بریم
ات: بریم
رفتیم سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت بار، اونجا مخصوص مافیا ها و قاتلا  بود  و من اجازه نداشتم تنها برم
رسیدیم رفتیم تو از همون اول بوی الکل و سیگار داشت خفم میکرد رفتیم یجا پیدا کردیم  نشستیم اونجا بوی سیگار و الکل کمتر اذیتمون میکرد
(چن دقیقه بعد)
داشتیم با جونگ سوک نوشیدنی می خوردیم که
جونگ سوک: من میرم دست شویی زود برمیگردم
ات: باشه
جونگ سوک: مراقب باش امروز خلافکارای بیشتری اینجان
ات: باشه باشه برو
رفت منم نشسته بودم که دیدم...

ادامه دارد

شرط
۱۱ لایک
۴ کامنت