فیک ٢/٢
بنده
یوری وقتی رسید به کره زنگ به لوسیا زد
بوق بوق 😂
(علامت لوسیا:! _یوری:+)
!الو
+لوسیا کجای
!شما (مشکوک
+وای منم یوری
!یوری دیگه کدوم خری هست
+بیشعور منم لونا
!چیزی یاااا چرا آنقدر مزاحم تلفنی پیدا میشه
+راس...(قطع کرد
+ایششش حالا چیکار کنم
+آها زنگ مامانم میزنم
بوق بوق بوق
(علامت مامانش:/)
/الو
+او سلام مامان خوبی منم لونا
/وای دخترم تویی
+ن مامانت هستم خوب دیگه به نظرت کی اسمش لونا هست (😐
/دختری...کجا هستی
+مامان من اومدم کره
/جیییییی ...کی اومدی کجا هستی بگو تا بیام دنبالت
+تازه اومدم دمع فرودگاه هستم بیا دنبالم
/باش
+خ.....(قطع کرد
+عع قطع کرد اینم مثله لوسیا هست رفتم روی صندلی نشستم تا مامانم بیاد دنبالم
داشتم نگاه مردم می کردم که صدای جیغ جیغ دختر میاد دیدم یه عالمه خبرنگار اومده چه خبره
دیدم یه پسره قد بلند خوشگل اومد بیرون پس از این سلبریتی ها هست
خوش ب حالش داشتم نگاهشون میکردم که پسره چشمش افتاد به و اومد سمتم و جلوم وایسا
که گفتم
+منو میشناسین؟؟
(علامت:@)
@یااا دختر منو یادت نیس
+ن
@وای منم جئون جانگکوک
+داشتم فکر میکردم که یادم اومد کی (تو ذهنش
+آها توی کوک وای چقدر بزرگ شدی خرگوش
@هی من خرگوش نیستم بیا برسونمت
+مرسی ولی مامانم داره میاد
@حداقل بهم زنگ بزن بیا به اینجا همو ببینیم (چشمک زد
+باشه (د. در مقابلش چشمک زد
بنده
کوک رفت و مامانه لونا رسید
مامانه لونا از ماشین پیاده شد و رفت سمت لونا دستاشو باز کرد به نشونه بغل
لونا هم گریه کنان رفت تو آغوش مادرش و گریه میکرد
یوری وقتی رسید به کره زنگ به لوسیا زد
بوق بوق 😂
(علامت لوسیا:! _یوری:+)
!الو
+لوسیا کجای
!شما (مشکوک
+وای منم یوری
!یوری دیگه کدوم خری هست
+بیشعور منم لونا
!چیزی یاااا چرا آنقدر مزاحم تلفنی پیدا میشه
+راس...(قطع کرد
+ایششش حالا چیکار کنم
+آها زنگ مامانم میزنم
بوق بوق بوق
(علامت مامانش:/)
/الو
+او سلام مامان خوبی منم لونا
/وای دخترم تویی
+ن مامانت هستم خوب دیگه به نظرت کی اسمش لونا هست (😐
/دختری...کجا هستی
+مامان من اومدم کره
/جیییییی ...کی اومدی کجا هستی بگو تا بیام دنبالت
+تازه اومدم دمع فرودگاه هستم بیا دنبالم
/باش
+خ.....(قطع کرد
+عع قطع کرد اینم مثله لوسیا هست رفتم روی صندلی نشستم تا مامانم بیاد دنبالم
داشتم نگاه مردم می کردم که صدای جیغ جیغ دختر میاد دیدم یه عالمه خبرنگار اومده چه خبره
دیدم یه پسره قد بلند خوشگل اومد بیرون پس از این سلبریتی ها هست
خوش ب حالش داشتم نگاهشون میکردم که پسره چشمش افتاد به و اومد سمتم و جلوم وایسا
که گفتم
+منو میشناسین؟؟
(علامت:@)
@یااا دختر منو یادت نیس
+ن
@وای منم جئون جانگکوک
+داشتم فکر میکردم که یادم اومد کی (تو ذهنش
+آها توی کوک وای چقدر بزرگ شدی خرگوش
@هی من خرگوش نیستم بیا برسونمت
+مرسی ولی مامانم داره میاد
@حداقل بهم زنگ بزن بیا به اینجا همو ببینیم (چشمک زد
+باشه (د. در مقابلش چشمک زد
بنده
کوک رفت و مامانه لونا رسید
مامانه لونا از ماشین پیاده شد و رفت سمت لونا دستاشو باز کرد به نشونه بغل
لونا هم گریه کنان رفت تو آغوش مادرش و گریه میکرد
۸.۳k
۰۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.