Part 1
Part 1 ♣️♥️
♡ : نه ... بزارینم زمین ... نهههه ولم کنین ... دست به من نزنین ... هق ... هیچ میدونین من کیم ... هق ... من ... دوس...ت ... پسر ..هیون...
■ : خفه شو پسره هرزه چطور جرعت میکنی اسم پسرمو به زبونت بیاری ، همه ی ما خیلی خوب میدونیم که تو فقط قصد نزدیک شدن به پسرمو داشتی تا وقتی بعد از من تمام ثروتو به دست گرفت ازش سواستفاده کنی درست مثل پدر کثیفت که با کاری که کرد باعث شد کل خاندان لی سرافکنده بشن .
هیونجین دیگه به تو نیازی نداره این چیزیه که خودش گفته درست نمیگم پسرم ؟
♧ : من به این جنده نیازی ندارم پدر مال خودتون هرکاری که دوست دارین باهاش انجام بدین اون فقط برده ای بود که من نیازمو باهاش برطرف کنم الان دیگه خوب بهم حال نمیده جایگزین میشه . ( لحن سرد و خشک )
هیونجین صاف تو چشمای پسر نگاه میکرد و این جملاتی که قلب سنگ رو هم به درد میاورد رو تکرار میکرد اونم با پوزخند معروفش که هرکسی رو جذب و تحریک میکرد .
■ : خب یالا اینو از عمارت پرتش کنین بیرون اما قبلش هرکاری که میخواین باهاش بکنین . ( لبخند )
♡ : نه هیونجین این کارو با من نکن این پایان رابطمون نیست منو دست اینا نده من نمیخوام مال کسی جز تو باشم ... هق ... خواهش میکنم بگو آزادم کنن ... هق ( جیغ کشیدن )
♧ : قبول کن لی فلیکس سرنوشت با من بودن تو تا همینجا به پایان میرسه حالا باید به همون کثافتی که ازش اومدی برگردی ، درست پیش همون برادر احمقت و برای پدرتون گریه کنین ( خنده )
♡ : عوضیییییی حالم ازت بهم میخوره دروغگوی کثیفففف چطور تونستی همچین بلایی سرم بیاریو حالا منو رها کنی خیلی چندش آوری ، هوانگ هیونجین خوب گوشاتو باز کن و خوب این صحنه رو به یاد داشته باش من بازم برمیگرددم ولی با این تفاوت که خودم جونتو میگیرم قسم میخورم خودم یک گلوله تو مغزت خالی میکنم اینو هرگز فراموش نکن ( عصبی ) .
☆☆☆☆
آییییییییی سرممممممم ( داد زدن )
دوباره این کابوسای لعنتی چرا دست از سرم بر نمیدارن آخخخخخ .
یهویی باز شدن دَر :
/ : بازم کابوس دیدی نه ؟
♧ : سونگمین این اتاق کوفتی دَر نداره که همینطوری سرتو انداختی توش عین گاو میای داخل هاااااا ؟؟؟؟؟
/ : بازم فلیکس درست میگم ؟
♧ : میدونی ولی بازم میپرسی ( پرخاشگرانه )
/ : من میرم دارو های اعصابتو بیارم بشین تا بیام .
ادامه دارد ...
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
خب خب سلام قشنگای من ، اولین پارت از فیک هیونلیکس رو براتون گذاشتم اگر حمایت هاتون بالا باشه و لایک و کامنت رو فراموش نکنین پارت های بعد هم گذاشته میشه منتظر شما هستم فرشته ها ☆❤💋☆
♡ : نه ... بزارینم زمین ... نهههه ولم کنین ... دست به من نزنین ... هق ... هیچ میدونین من کیم ... هق ... من ... دوس...ت ... پسر ..هیون...
■ : خفه شو پسره هرزه چطور جرعت میکنی اسم پسرمو به زبونت بیاری ، همه ی ما خیلی خوب میدونیم که تو فقط قصد نزدیک شدن به پسرمو داشتی تا وقتی بعد از من تمام ثروتو به دست گرفت ازش سواستفاده کنی درست مثل پدر کثیفت که با کاری که کرد باعث شد کل خاندان لی سرافکنده بشن .
هیونجین دیگه به تو نیازی نداره این چیزیه که خودش گفته درست نمیگم پسرم ؟
♧ : من به این جنده نیازی ندارم پدر مال خودتون هرکاری که دوست دارین باهاش انجام بدین اون فقط برده ای بود که من نیازمو باهاش برطرف کنم الان دیگه خوب بهم حال نمیده جایگزین میشه . ( لحن سرد و خشک )
هیونجین صاف تو چشمای پسر نگاه میکرد و این جملاتی که قلب سنگ رو هم به درد میاورد رو تکرار میکرد اونم با پوزخند معروفش که هرکسی رو جذب و تحریک میکرد .
■ : خب یالا اینو از عمارت پرتش کنین بیرون اما قبلش هرکاری که میخواین باهاش بکنین . ( لبخند )
♡ : نه هیونجین این کارو با من نکن این پایان رابطمون نیست منو دست اینا نده من نمیخوام مال کسی جز تو باشم ... هق ... خواهش میکنم بگو آزادم کنن ... هق ( جیغ کشیدن )
♧ : قبول کن لی فلیکس سرنوشت با من بودن تو تا همینجا به پایان میرسه حالا باید به همون کثافتی که ازش اومدی برگردی ، درست پیش همون برادر احمقت و برای پدرتون گریه کنین ( خنده )
♡ : عوضیییییی حالم ازت بهم میخوره دروغگوی کثیفففف چطور تونستی همچین بلایی سرم بیاریو حالا منو رها کنی خیلی چندش آوری ، هوانگ هیونجین خوب گوشاتو باز کن و خوب این صحنه رو به یاد داشته باش من بازم برمیگرددم ولی با این تفاوت که خودم جونتو میگیرم قسم میخورم خودم یک گلوله تو مغزت خالی میکنم اینو هرگز فراموش نکن ( عصبی ) .
☆☆☆☆
آییییییییی سرممممممم ( داد زدن )
دوباره این کابوسای لعنتی چرا دست از سرم بر نمیدارن آخخخخخ .
یهویی باز شدن دَر :
/ : بازم کابوس دیدی نه ؟
♧ : سونگمین این اتاق کوفتی دَر نداره که همینطوری سرتو انداختی توش عین گاو میای داخل هاااااا ؟؟؟؟؟
/ : بازم فلیکس درست میگم ؟
♧ : میدونی ولی بازم میپرسی ( پرخاشگرانه )
/ : من میرم دارو های اعصابتو بیارم بشین تا بیام .
ادامه دارد ...
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
خب خب سلام قشنگای من ، اولین پارت از فیک هیونلیکس رو براتون گذاشتم اگر حمایت هاتون بالا باشه و لایک و کامنت رو فراموش نکنین پارت های بعد هم گذاشته میشه منتظر شما هستم فرشته ها ☆❤💋☆
۵۲۲
۲۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.