سناریو
#سناریو
وقتی زنش میمیره و از دختر کوچولوش متنفر میشه و همیشه کتکش میزنه (به عنوان دخترش مینویسم)
«پیج فیک: @love.story »
نامی:بعد از مرگ مادرت شبی نبود که مست نکنه...امشب هم مست بود*اتتتتت...کجایییی؟
ات: بـ..بابا...
دستاشو باز کرد، ات فکر میخواد بزنتش برای همین گارد گرفت
ات: نزن...! لطفا
اما در کمال تعجب با اغوش گرم پدرش مواجه شد
نامی: معذرت میخوام عزیزم...منو میبخشی؟
جین:با هر اشتباهی که ازت سر میزد عصبی میشد و کتکت میزد *
ات:قبلمه از دستش افتاد*
جین: حواست کجاست دختره ی احمق؟
با داد جین ترس افتاد تو دلش
ات: بابا نزن...معذرت میخوام
جین: من با تو چیکار کردم...ببخشید دخترم.
یونگی: تمام خواسته هاتو براورده کرده بود ولی با اینکه بری بیرون مخالف بود *
ات: ساعت 8 شب میاد خونه*
یونگی: کجا بودی؟
با صدای دارکش بد ترسیدی و همونجا روی زمین نشستی
ات: معذرت میخوام...لطفا نزن!
شوگا: برو تو اتاقت تا بیشتر عصبی نشدم
هوپی: مادرت رو توی اتشسوزی از دست دادی برای همین اصلا نمیذاشت نزدیک اتیش بشی*
ات: گشنت بود پس رفتی غذا درست کنی ولی از شانس بدت دستت سوخت و بالافاصله جیغت دراومد*
وقتی دید خودتو سوزوندی یه سیلی محکم مهمون گونه هات کرد ولی بعدش دستتو پانسمان کرد*حواست کجاست ؟ اگه یه وقت بلایی سرت بیاد من باید چیکار کنم ها؟
ادامه دارد...
#گزارش_دادن_نشانه_بیشعوری_است
#لایک_کن_خوشگلم
#فالو_یادت_نره_عسلم
#اگه_ارمی_هستی_فالو_کن
#سناریو #فیک #ارمی #بی_تی_اس
وقتی زنش میمیره و از دختر کوچولوش متنفر میشه و همیشه کتکش میزنه (به عنوان دخترش مینویسم)
«پیج فیک: @love.story »
نامی:بعد از مرگ مادرت شبی نبود که مست نکنه...امشب هم مست بود*اتتتتت...کجایییی؟
ات: بـ..بابا...
دستاشو باز کرد، ات فکر میخواد بزنتش برای همین گارد گرفت
ات: نزن...! لطفا
اما در کمال تعجب با اغوش گرم پدرش مواجه شد
نامی: معذرت میخوام عزیزم...منو میبخشی؟
جین:با هر اشتباهی که ازت سر میزد عصبی میشد و کتکت میزد *
ات:قبلمه از دستش افتاد*
جین: حواست کجاست دختره ی احمق؟
با داد جین ترس افتاد تو دلش
ات: بابا نزن...معذرت میخوام
جین: من با تو چیکار کردم...ببخشید دخترم.
یونگی: تمام خواسته هاتو براورده کرده بود ولی با اینکه بری بیرون مخالف بود *
ات: ساعت 8 شب میاد خونه*
یونگی: کجا بودی؟
با صدای دارکش بد ترسیدی و همونجا روی زمین نشستی
ات: معذرت میخوام...لطفا نزن!
شوگا: برو تو اتاقت تا بیشتر عصبی نشدم
هوپی: مادرت رو توی اتشسوزی از دست دادی برای همین اصلا نمیذاشت نزدیک اتیش بشی*
ات: گشنت بود پس رفتی غذا درست کنی ولی از شانس بدت دستت سوخت و بالافاصله جیغت دراومد*
وقتی دید خودتو سوزوندی یه سیلی محکم مهمون گونه هات کرد ولی بعدش دستتو پانسمان کرد*حواست کجاست ؟ اگه یه وقت بلایی سرت بیاد من باید چیکار کنم ها؟
ادامه دارد...
#گزارش_دادن_نشانه_بیشعوری_است
#لایک_کن_خوشگلم
#فالو_یادت_نره_عسلم
#اگه_ارمی_هستی_فالو_کن
#سناریو #فیک #ارمی #بی_تی_اس
۲۵.۵k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳