نمیدانم چرا
نمیدانم چرا
وقتی به آغوش میگیرمت
دیگر به هیچ چیز،
فکر نمیکنم ..
شاید ،
آغوشِ تو،
بُن بستِ
تمام افکارم است ...
نمیدانم چرا
وقتی به آغوش میگیرمت
دیگر به هیچ چیز،
فکر نمیکنم ..
شاید ،
آغوشِ تو،
بُن بستِ
تمام افکارم است ...
۳.۶k
۰۶ آبان ۱۴۰۳