بیبی بوی کوچولوی من فصل ۲ پارت ۳

منو بوسید تو شک بودم اخه یهویی؟
منم همراهیش کردم
_خیلی دلم برات تنگ شده بود
+دلت برا من تنگ شده بود یا برای لبم
_چرا همچین حرفی میزنی؟
+از وقتی منو دیدی همش چشمت به لبم بود(خنده)
_(خجالت)
_جیمینا وقت شوخی نیس
+اهم...اوکی
_(تک خنده)
ویوی یونگی:
گفتم شاید بتونم راضیش کنم بریم خونه ی من
_جیمین!
+هوم؟
_میگم میای بریم خونمون؟
+خونمون؟ما مگه خونه داشتیم
_یااا انقد زود یادت رفت؟
+چیروووو
_خونمونو دو سال پیش...
+اهاااا
_اسکل
+چی؟!
_ه..هیچی فقط‌ قهر نکن چاگی
+باشه
_افرین بیبی بویم
+یاااا یونگیاااا دوباره شروع نکننن!!
_(خنده)باشه باشه
داشتم میخندیدم که جیمین افتاد دنبالم تا پارک دویدم
که یهو افتادیم رو هم جیمین رو من خیمه زده بود‌ که جاهامون رو برعکس کردم و بوسیدمش
_بازی بسته بریم
+هوم؟(گیج)
_(خنده)بریم خونمون بیبی ب..
+باشه باشه بریم
_(تک خنده)بریم
خیلی کیوته این پسر...این حجم از کیوتیش باعث میشه دیوونش بشم
.
.
.
شرایط:
نداریم برید حال کنید😂بخاطر تولدم هدیه برای شما پارت بعدی😂😐
اخه تولد منه من باید به شما کادو بدم😂🤦🚶‍♀️