پارت ۱۹ : عشق و سرنوشت
وقتی که مواد پیتزا اماده شدن سریع مواد پیتزا و فلفل دلمه و قارچ و پنیر و خلاصه اینا رو ریختیم و چون فر دو طبقه با پیتزا ی جونگ کوک اینا گذاشتیم توی فر منم سریع رفتم به قرمه سبزی سر بزنم که دیدم جونگ کوک یه دونه سیب برداشته و نشسته روی اوپن و داره نگام میکنه گفتم : به چی زل زدی
جونگ کوک : به تو ولی خودمونیما این غذای که نمدونم اسمش چیه خیلی بوی خوبی راه انداخته
گندم : میخوای مزه شو بچشی
که جونگ کوک با اون قیافه ی کیوتش سریع گفت : معلومه که دلم میخواد یه قاشق برداشتم و یکم از خورشتم باهاش برداشتم گرفتم سمت دهنش دهنش رو باز کرد دو خورد بعد جوری چشماش برق میزد گفت : این فوق العاده ترین چیزی بود که توی این چند وقت اخیر خورده ممنونم خانوم سر اشپز
گندم : خواهش میگم دیکه نزیکای اینکه جین و نامجون برسن بهم کمک میکنی میز و بچینم اخه گیسو نیست که به من کم نذاشت حرفشو کامل کنه که گفت : خانوم سر اشپز میدونستم که گیسو نیست و درضمن امروز نوبت منه که میز غذا رو بچینم پس بهتون کمک میکنم
گندم : ممنونم
بعدش به گیسو کمک کرد که میز رو بچینن دیگه همچی اماده بود که گندم پرسید : میگم به غیر از جین نامجون و تهیونگ بقیه کجان ؟؟
جونگ کوک : شوگا خوابه جیمین داره اهنک میخونه و جیهوپم داره تمرین رقص میکنه
گندم : میشه بری بهشون بگه بیان
جونگ کوک : باشه ولی بیدار کردن شوگا برای تو چون محاله العان بتدنه کسی اونو بیدار کنه
گندم : میگم میشه بهم اختار تام بدی که با هر روشی که صلاح دیدم اقای خابالو رو بیدار کنم
جونگ کوک : باشه هر جوری که میدونی من دیگه برم
تا جونگ کوک رفت منم یه لیوان اب سرد سرد و یه کاسه بزرگ یخ برداشتم داشتم میرفتم که گیسو اومد تا منو دید با کنجکاوی پرسید : باز کی خوابه
گندم : شوگا
گیسو : منم دوربین رو بردارم و بریم بذای کرم ریزی خیله خب بیا اینم از دوربین خب بزن بریم
اروم رفتیم دم در حدودا ۱۰ دقیقه مداوم داشتیم صداش میزدیم که گیسو که دیگه خونش به جوش اومد پایه دوربین رو ثابت کرد و بلند داد زد جناب شوگا نمیخوی پاشی دیگه نه
شوگا : نه بزار بخوابم
گیسو : باشه خودد خواستی یک دوسه با گفتن شماره ی سه یه کاسه بزرگ یخ و یه لیوان اب سرد سرد روی شوگا خالی شد گه بعد ۵ ثانیه شوگا بلند شدو گفت : چکار میکنی دختره ی احمق و بلند شد دنبال گیسو حالا گیسو بدو شوگا بدو منم داشتم فیلم میگرفتم که که جونگ کوک اومدو گفت : یا خدا چکارش کردی اینجوری افتاده دنبال دختره هان
گندم : من که کاریش نکردم من و گیسو ۱۰ دقیقه صداش زدیم بلند نشد بعد گیسو که خونش به جوش اومده بود برای اخر بار از شوگا پرسید که بیدار میشی یا نه که اون گفت نه و بلا فاصله بعدش یه کاسه بزرگ یخ و یه لیوان اب سرد روش خالی کرد بیچاره شوگا
جونگ کوک : به تو ولی خودمونیما این غذای که نمدونم اسمش چیه خیلی بوی خوبی راه انداخته
گندم : میخوای مزه شو بچشی
که جونگ کوک با اون قیافه ی کیوتش سریع گفت : معلومه که دلم میخواد یه قاشق برداشتم و یکم از خورشتم باهاش برداشتم گرفتم سمت دهنش دهنش رو باز کرد دو خورد بعد جوری چشماش برق میزد گفت : این فوق العاده ترین چیزی بود که توی این چند وقت اخیر خورده ممنونم خانوم سر اشپز
گندم : خواهش میگم دیکه نزیکای اینکه جین و نامجون برسن بهم کمک میکنی میز و بچینم اخه گیسو نیست که به من کم نذاشت حرفشو کامل کنه که گفت : خانوم سر اشپز میدونستم که گیسو نیست و درضمن امروز نوبت منه که میز غذا رو بچینم پس بهتون کمک میکنم
گندم : ممنونم
بعدش به گیسو کمک کرد که میز رو بچینن دیگه همچی اماده بود که گندم پرسید : میگم به غیر از جین نامجون و تهیونگ بقیه کجان ؟؟
جونگ کوک : شوگا خوابه جیمین داره اهنک میخونه و جیهوپم داره تمرین رقص میکنه
گندم : میشه بری بهشون بگه بیان
جونگ کوک : باشه ولی بیدار کردن شوگا برای تو چون محاله العان بتدنه کسی اونو بیدار کنه
گندم : میگم میشه بهم اختار تام بدی که با هر روشی که صلاح دیدم اقای خابالو رو بیدار کنم
جونگ کوک : باشه هر جوری که میدونی من دیگه برم
تا جونگ کوک رفت منم یه لیوان اب سرد سرد و یه کاسه بزرگ یخ برداشتم داشتم میرفتم که گیسو اومد تا منو دید با کنجکاوی پرسید : باز کی خوابه
گندم : شوگا
گیسو : منم دوربین رو بردارم و بریم بذای کرم ریزی خیله خب بیا اینم از دوربین خب بزن بریم
اروم رفتیم دم در حدودا ۱۰ دقیقه مداوم داشتیم صداش میزدیم که گیسو که دیگه خونش به جوش اومد پایه دوربین رو ثابت کرد و بلند داد زد جناب شوگا نمیخوی پاشی دیگه نه
شوگا : نه بزار بخوابم
گیسو : باشه خودد خواستی یک دوسه با گفتن شماره ی سه یه کاسه بزرگ یخ و یه لیوان اب سرد سرد روی شوگا خالی شد گه بعد ۵ ثانیه شوگا بلند شدو گفت : چکار میکنی دختره ی احمق و بلند شد دنبال گیسو حالا گیسو بدو شوگا بدو منم داشتم فیلم میگرفتم که که جونگ کوک اومدو گفت : یا خدا چکارش کردی اینجوری افتاده دنبال دختره هان
گندم : من که کاریش نکردم من و گیسو ۱۰ دقیقه صداش زدیم بلند نشد بعد گیسو که خونش به جوش اومده بود برای اخر بار از شوگا پرسید که بیدار میشی یا نه که اون گفت نه و بلا فاصله بعدش یه کاسه بزرگ یخ و یه لیوان اب سرد روش خالی کرد بیچاره شوگا
۵.۸k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.