Love𝒑𝒂𝒓𝒕2
کوک :من برم کاری ندادی
لیا :نه ممنون
رفتم غذامو گرفتم دنبال صندلی خالی گشتم داشتم به سمتش میرفتم که
یکی پا انداخت با صورت رفتم تو زمین
صدای خنده میشنیدم
دستامو رو سرم گذاشتم
به خاطر کتک هایی که توی بچگیم خوردم از زدن و داد..... بیزار بودم
صدای کسی رو نمیشدیدم
دختره :هی هی قیافشو ببنمت آخی
دوستش :ببین چه نازک نارنجیه ایشش
دیگ رگ عصبیم بالا زد دست دختره رو گرفتم پیچوندم
دختره:آخ.... وحشی ...آخ ولم کن دیوونه
دوست دختره حسابی ترسیده بود با یه لگد دختره رو ول کردم رفتم یه گوشی نشستم
۷ تا پسر اومدن سمتش
کوک :اووو چه خفن بود حرکتت حال کردم دستشو اورد جلو گف بزن قدش منم زدم
بقیه رو نمیشناختم کوک گف
این نامجون
این جین
این جیهوپ
اینم جمین
به آخری رسید شناختمش همون پسره بود
کوک :اینم تیهونگ
لیا :خوشبختم منم لیا هستم
جیمین :امشب مهمونی خفنی داریم میای یا نه
لیا :نه اخه....
جیمین :بیاد بیای آدرسو برا مسیچ میکنم فعلا کیوت گرل
لیا :......
جمین :
لیا :نه ممنون
رفتم غذامو گرفتم دنبال صندلی خالی گشتم داشتم به سمتش میرفتم که
یکی پا انداخت با صورت رفتم تو زمین
صدای خنده میشنیدم
دستامو رو سرم گذاشتم
به خاطر کتک هایی که توی بچگیم خوردم از زدن و داد..... بیزار بودم
صدای کسی رو نمیشدیدم
دختره :هی هی قیافشو ببنمت آخی
دوستش :ببین چه نازک نارنجیه ایشش
دیگ رگ عصبیم بالا زد دست دختره رو گرفتم پیچوندم
دختره:آخ.... وحشی ...آخ ولم کن دیوونه
دوست دختره حسابی ترسیده بود با یه لگد دختره رو ول کردم رفتم یه گوشی نشستم
۷ تا پسر اومدن سمتش
کوک :اووو چه خفن بود حرکتت حال کردم دستشو اورد جلو گف بزن قدش منم زدم
بقیه رو نمیشناختم کوک گف
این نامجون
این جین
این جیهوپ
اینم جمین
به آخری رسید شناختمش همون پسره بود
کوک :اینم تیهونگ
لیا :خوشبختم منم لیا هستم
جیمین :امشب مهمونی خفنی داریم میای یا نه
لیا :نه اخه....
جیمین :بیاد بیای آدرسو برا مسیچ میکنم فعلا کیوت گرل
لیا :......
جمین :
۱۵.۷k
۰۱ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.