سناریو درخواستی 🦋
وقتی میان تو اتاق و میبینن داری گریه میکنی( به عنوان پدر )
نامجون = کی باعث شده کوچولوی من گریه کنه ها ؟
سوکجین = نگرانت میشه و میگه میخوای باهم جابچه درست کنیم ؟ حالت بهتر میشه ها
یونگی = بغلت میکنه و موهاتو نوازش میکنه که خوابت میبره ( کاش منم ناز کنی شوگولی 🥺 )
هوسوک = سعی میکنه آرومت کنه ولی وقتی میبینه آروم نمیشی خودشم گریش میگیره
جیمین = تا حالا ندیده بود اینقدر شدید گریه کنی پس دست و پاش رو گم میکنه و سعی میکنه بخندونتت ولی موفق نیست
تهیونگ = میبرتت شهر بازی و کلی خوش میگذرونید که کلا دلیل گریه کردنت رو یادت میره ( منم از این باباها میخواممم🥺 )
جونگ کوک = فکر میکنه چون بهت شیرموز نداده گریه میکنی و میره و تموم شیرموز هاش رو میاره برات
نامجون = کی باعث شده کوچولوی من گریه کنه ها ؟
سوکجین = نگرانت میشه و میگه میخوای باهم جابچه درست کنیم ؟ حالت بهتر میشه ها
یونگی = بغلت میکنه و موهاتو نوازش میکنه که خوابت میبره ( کاش منم ناز کنی شوگولی 🥺 )
هوسوک = سعی میکنه آرومت کنه ولی وقتی میبینه آروم نمیشی خودشم گریش میگیره
جیمین = تا حالا ندیده بود اینقدر شدید گریه کنی پس دست و پاش رو گم میکنه و سعی میکنه بخندونتت ولی موفق نیست
تهیونگ = میبرتت شهر بازی و کلی خوش میگذرونید که کلا دلیل گریه کردنت رو یادت میره ( منم از این باباها میخواممم🥺 )
جونگ کوک = فکر میکنه چون بهت شیرموز نداده گریه میکنی و میره و تموم شیرموز هاش رو میاره برات
۳.۴k
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.