پارت ۴
ویو ات
رسیدیم رفتیم توی اتاق
هیونجین رفت بیرون برای خودم لباس آورده بودم داشتم او نارو میپوشیدم که یهو هیونجین اومد تو
ویو هیونجین
رفتم تو اتاق دیدم داه لباساشو عوض میکنه
اوففف چه بدنی داشت
تا منو دید جیغ کشید
هیونجین :بیا از الان شروع کنیم
فلش بک به وقتی که هیونجین از اتاق بیرون رف
راوی :هیونجین داشت ک****م میزد
حال
ات :هیونجین؟
بردمش اتاق مخفی و روتختی خوابوندم روش خیمه زدم و لباش مکیدم داشت همراهی میکرد
رفتم سراغ گردنش و اون فقط ناله میکرد
ویو ات
داشت گردنمو می میکد که از گردنم دست کشید و سوتینمو در آورد خجالت کشیدم
هیونجین: لازم نیس خجالت بکشی
الان مال خودمی
یکیو گذاشت تو دهنش و یکی رو تو دستش گرفت خودمو ازش جدا کردم
دکمه های لباسشو باز کردم و سیکس پکاشو دیدم دوباره روم خیمه زدو لبامو مکید
بعد ۱ مین رفتم سراغ شلوارش زیپو باز کردم و بیبب(سانسور) شو دیدم که بییبب (دوباره سانسور) زده یهو کرد توم آه بلندی کشیدم و میگفتم محکم تر بعد ۱ مین از توم در آورد
ویو هیونجین
از توش در آوردم و بیببب(سانسور)شو لیس میزدم
خوب همراهی میکرد بعد گردنمو گرف و می مکید بعد انگشتامو کردم تو بیببی(سانسور)ش
که دیدم خودش خسته شده و دست کشیدم و دراز کشیدیم ات :خجالت میکشم
هیونجین:وقتی تموم شده؟ باخنده
ویو ات
ات:خنده
لباسامو پوشیدم با کمک هیونجین و رفتم پایین
تق تق صدای در
هیونجین :بله؟
اجوما:شام حاضره
هیونجین :الان میام
نمیتونستم خوب راه برم ولی تا پایین رفتم
ات:برنامه ریزی کرده بودی؟
هیونجین :از کجا فهمیدی(😂😂 جررر)
ات:بیبب(سانسور)داشتی
هیونجین:خنده
شام خوردیم
میخواستیم بخوابیم که هیونجین گف پیش من میخوابی
(بعدداون کارایی که کردین😂😂)
ات: باشه
ادامه پارت بعد🤍
رسیدیم رفتیم توی اتاق
هیونجین رفت بیرون برای خودم لباس آورده بودم داشتم او نارو میپوشیدم که یهو هیونجین اومد تو
ویو هیونجین
رفتم تو اتاق دیدم داه لباساشو عوض میکنه
اوففف چه بدنی داشت
تا منو دید جیغ کشید
هیونجین :بیا از الان شروع کنیم
فلش بک به وقتی که هیونجین از اتاق بیرون رف
راوی :هیونجین داشت ک****م میزد
حال
ات :هیونجین؟
بردمش اتاق مخفی و روتختی خوابوندم روش خیمه زدم و لباش مکیدم داشت همراهی میکرد
رفتم سراغ گردنش و اون فقط ناله میکرد
ویو ات
داشت گردنمو می میکد که از گردنم دست کشید و سوتینمو در آورد خجالت کشیدم
هیونجین: لازم نیس خجالت بکشی
الان مال خودمی
یکیو گذاشت تو دهنش و یکی رو تو دستش گرفت خودمو ازش جدا کردم
دکمه های لباسشو باز کردم و سیکس پکاشو دیدم دوباره روم خیمه زدو لبامو مکید
بعد ۱ مین رفتم سراغ شلوارش زیپو باز کردم و بیبب(سانسور) شو دیدم که بییبب (دوباره سانسور) زده یهو کرد توم آه بلندی کشیدم و میگفتم محکم تر بعد ۱ مین از توم در آورد
ویو هیونجین
از توش در آوردم و بیببب(سانسور)شو لیس میزدم
خوب همراهی میکرد بعد گردنمو گرف و می مکید بعد انگشتامو کردم تو بیببی(سانسور)ش
که دیدم خودش خسته شده و دست کشیدم و دراز کشیدیم ات :خجالت میکشم
هیونجین:وقتی تموم شده؟ باخنده
ویو ات
ات:خنده
لباسامو پوشیدم با کمک هیونجین و رفتم پایین
تق تق صدای در
هیونجین :بله؟
اجوما:شام حاضره
هیونجین :الان میام
نمیتونستم خوب راه برم ولی تا پایین رفتم
ات:برنامه ریزی کرده بودی؟
هیونجین :از کجا فهمیدی(😂😂 جررر)
ات:بیبب(سانسور)داشتی
هیونجین:خنده
شام خوردیم
میخواستیم بخوابیم که هیونجین گف پیش من میخوابی
(بعدداون کارایی که کردین😂😂)
ات: باشه
ادامه پارت بعد🤍
۷.۷k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.