«شهینان» دومین شخصیتی بود که خلق کردم، اما به دلیل تمرکزم
«شهینان» دومین شخصیتی بود که خلق کردم، اما به دلیل تمرکزم روی همراهی با عامل، محیط دقیقی خلق نکردم. فقط رنگ مو، رنگ چشم، عنوان، نام و شخصیت مختصر تعیین شد.
به جز شخصیت، میزان اطلاعات در حدی بود که در لحظه ملاقات با او قابل تایید بود.
"...میبینم تو واقعا مادر داری."
چشمان شهینان کمی تیزتر شد. با اینکه شوکه شده بودم اما با دیدن گونه های کمی قرمزم خیالم راحت شد. انگار عصبانی نبود. شهینان ناگهان به عامل نگاه کرد.
"خوب."
هه، شما هم همینطور.
دلیل اینکه این دو نفر به دیدن من آمدند این نبود که آنها کار خاصی داشتند. شهینان فقط می خواست ببیند آیا من واقعاً مادر آنها هستم یا نه، و عامل می خواست کاری کند که شهینان با من ملاقات کند.
راستش من هرگز فکر نمی کردم قبل از مرگ دوباره عامل را ببینم.
محل حتی نمی دانستم که می توانم با شهینان ملاقات کنم. عامل همه است
خراب بود و سرعت گذر زمان در هر دنیا متفاوت بود. چقدر بیشتر
و زمان در دنیای پایین سریعتر از جهان اول می گذرد.
به جز شخصیت، میزان اطلاعات در حدی بود که در لحظه ملاقات با او قابل تایید بود.
"...میبینم تو واقعا مادر داری."
چشمان شهینان کمی تیزتر شد. با اینکه شوکه شده بودم اما با دیدن گونه های کمی قرمزم خیالم راحت شد. انگار عصبانی نبود. شهینان ناگهان به عامل نگاه کرد.
"خوب."
هه، شما هم همینطور.
دلیل اینکه این دو نفر به دیدن من آمدند این نبود که آنها کار خاصی داشتند. شهینان فقط می خواست ببیند آیا من واقعاً مادر آنها هستم یا نه، و عامل می خواست کاری کند که شهینان با من ملاقات کند.
راستش من هرگز فکر نمی کردم قبل از مرگ دوباره عامل را ببینم.
محل حتی نمی دانستم که می توانم با شهینان ملاقات کنم. عامل همه است
خراب بود و سرعت گذر زمان در هر دنیا متفاوت بود. چقدر بیشتر
و زمان در دنیای پایین سریعتر از جهان اول می گذرد.
۱.۱k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.