part . 9
قرار بود برای باند j_ko چند قاتل حرفه ای استخدام بشن تا راحت تر بشه کار های باند رو پیش برد
جونکوک نگاهی به افراد تو لیست انداخت و دختری که موهای بور داشت بیشتر از همه چشمشو گرفت دختری با موهای بور و چشمایی سبز
دستشو رو تصویر گزاشت و با نگاهی منتظر به آچا خیره شد
آچا : کانگ لورین ، بیست و هفت ساله ، در حال حاضر تو سازمان u.b.y در حال کاره ، معروف به رقصنده ی مرگ و تو کارش حرف نداره
جونکوک نگاه دوباره ای به عکس انداخت سازمان u.b.y ؟ یا شاید بهتر بود میگفت گنگ u.b.y
نیشخندی زد و با صدای بم و سردش روبه آچا گفت
جونکوک : هرجور شده از اون سازمان خارجشش کنید
آچا سری به معنیه تفهیم تکون داد و پرسید
آچا : همین یکنفر کافیه جی کی ؟
جونکوک : ینفر دیگه هم به سلیقه ی خودت بیار
.
.
.
بعد از چند ساعت پرواز طاقت فرسا بلاخره پاشون به زمین سئول رسید لورین بخاطر هیجانی که برای دیدن سئول داشت زودتر از همه از هواپیما خارج شد و نفس عمیقی از هوای تازه و تمیز سئول کشید
به ترتیب بعد از اون مادرش و لورن و چانگمین هم پیاده شدن
مادرش با دیدن فرودگاه و تنفس هوای کشورش دوباره بغضش گریبان گیره گلوش شد
لورین با دیدن نگاه اشک آلود مادرش سمتش رفت و آروم اون زن نحیف و میان سال و به آغوش کشید
لورین : اشکال نداره مام همه چی درست میشه
بوسه ای به موهای نقره ای رنگ مادرش زد و ازش جدا شد
همگی به سمت سالن فرودگاه رفتن تا بعد از تحویل بار و کارهاشون به خونه ای که تو سئول داشتن و مال بابابزرگشون بود برن...
جونکوک نگاهی به افراد تو لیست انداخت و دختری که موهای بور داشت بیشتر از همه چشمشو گرفت دختری با موهای بور و چشمایی سبز
دستشو رو تصویر گزاشت و با نگاهی منتظر به آچا خیره شد
آچا : کانگ لورین ، بیست و هفت ساله ، در حال حاضر تو سازمان u.b.y در حال کاره ، معروف به رقصنده ی مرگ و تو کارش حرف نداره
جونکوک نگاه دوباره ای به عکس انداخت سازمان u.b.y ؟ یا شاید بهتر بود میگفت گنگ u.b.y
نیشخندی زد و با صدای بم و سردش روبه آچا گفت
جونکوک : هرجور شده از اون سازمان خارجشش کنید
آچا سری به معنیه تفهیم تکون داد و پرسید
آچا : همین یکنفر کافیه جی کی ؟
جونکوک : ینفر دیگه هم به سلیقه ی خودت بیار
.
.
.
بعد از چند ساعت پرواز طاقت فرسا بلاخره پاشون به زمین سئول رسید لورین بخاطر هیجانی که برای دیدن سئول داشت زودتر از همه از هواپیما خارج شد و نفس عمیقی از هوای تازه و تمیز سئول کشید
به ترتیب بعد از اون مادرش و لورن و چانگمین هم پیاده شدن
مادرش با دیدن فرودگاه و تنفس هوای کشورش دوباره بغضش گریبان گیره گلوش شد
لورین با دیدن نگاه اشک آلود مادرش سمتش رفت و آروم اون زن نحیف و میان سال و به آغوش کشید
لورین : اشکال نداره مام همه چی درست میشه
بوسه ای به موهای نقره ای رنگ مادرش زد و ازش جدا شد
همگی به سمت سالن فرودگاه رفتن تا بعد از تحویل بار و کارهاشون به خونه ای که تو سئول داشتن و مال بابابزرگشون بود برن...
۳.۴k
۰۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.