Last p
فلش بک دو ماه بعد
ات ویو
برای آخرین بار خودمو تو آینه نگاه کردم. امروز خیلی خوشحال بودم. آخه قراره با ته ازدواج کنم
از اتاق بیرون اومدم و ته رو در حال چک کردن ساعتش دیدم..خیلی جذاب شده بود..ته:بریم لیدی؟
ات:اوهوم
دستشو گرفتم و پایین رفتیم و تو جایگاه نشستیم
پدر(همون عاقد):خانوم مین ات سوگند میخورید که همیشه با آقای کیم تهیونگ زیر سایه ی خداوند زندگی کنید؟ات:بله
پدر:آقای کیم تهیونگ....(یکیه ات)تهیونگ:بله
پدر:همو ببوسید ....
ته:افتخار رقص میدی لیدی؟ات:باعث افتخاره...
پایاااااان
عکس لباسا و میذارم
ات ویو
برای آخرین بار خودمو تو آینه نگاه کردم. امروز خیلی خوشحال بودم. آخه قراره با ته ازدواج کنم
از اتاق بیرون اومدم و ته رو در حال چک کردن ساعتش دیدم..خیلی جذاب شده بود..ته:بریم لیدی؟
ات:اوهوم
دستشو گرفتم و پایین رفتیم و تو جایگاه نشستیم
پدر(همون عاقد):خانوم مین ات سوگند میخورید که همیشه با آقای کیم تهیونگ زیر سایه ی خداوند زندگی کنید؟ات:بله
پدر:آقای کیم تهیونگ....(یکیه ات)تهیونگ:بله
پدر:همو ببوسید ....
ته:افتخار رقص میدی لیدی؟ات:باعث افتخاره...
پایاااااان
عکس لباسا و میذارم
۳.۱k
۲۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.