پارت ۲۴

؟:درو باز کنید
در که باز شد گئون روبه روم بود
گئون یکی از اون هایی که توی مسابقه ازش بردم
لونا:تو اینجا چیکار میکنی شکست خورده؟(پوزخند)
گئون:دهنت رو ببند احمق(داد)
تهیونگ:مراقب حرف زدنت باش
گئون:میخوام ببینم وقتی دستا بالت بستش چیکار میکنی
گئون:ببریدشون
و یهو همجا سیاه شد
ا/ت ویو:
بعد اینکه رفتیم توی سلول خودمون من نشستم روی تخت لبم تقریبا خوب شده بود پس شوستمش و بعد خوابیدم
۲ساعت بعد:
بیدار شدم جونگکوک هنوز نبود
حوصلم سر رفته بود بلند شدم تا برم بیرون تا یکم هوا بخورم
با اینکه یادم بود جونگکوک گفت نرو بیرون
رفتم بیرون و تو حیاط قدم میزدم
که جونگ سو رو دیدم (همون که برای پدر خواندش کار میکرد)
با یک لبخند چندش اومد سمتم
من سریع رفتم سمت در ورود حیاط به جایی که سلول ها هستن
که معمور ها جلوم رو گرفتن
یادم افتاد جونگکوک گفت هر موقع کارت گیر کرد بگو
ا/ت:من از طرف ددی ام
معمور ها گزاشتن من برم تو سریع رفم سمت انباری ها
و توی یکیشون قایم شدم که در باز شد و جونگ سو امد تو
من جیغ ارومی زدم
امد و منو نشوند رو پاهاش هرچی تقلا کردم که ولم کنه ولم نکرد
و سیگارش رو روشن کرد
که دوباره در با شتاب باز شد اون جونگکوک بود
فلش بک پیش جونگکوک:
.......................................................
پارت بعد:
لایک:۱۵
فالو:۹۲