فیک ستاره کوچولوی من🍷🎬پارت۲
کوک ویو؛ ک یهو خوابش برد و سرشو گذاشت روی شونم خیلی کیوت شده بود یهو بیدار شد کاترین: هااان از خجالت لپش قرمز شد
ب...ب...ببخشید کوک: اشکالی نداره خیلی کیوت شده بودی😂💕
چند روز بعد...
هردو لباس پوشیدن و رفتن مدرسه
(زنگ تفریح)
کاترین ۲تا دوست مهربون پیدا کرد و کلی خوشحال شد (اسم دوستاش کاملیا ملودی)
ستاشون روی نیمکت توی حیاط نشسته بودن و حرف میزدن کاترین: حوصلم سر رفت کاملیا: بچه ها بیاید روی زمین بشینید میخوام ی داستان عجیب راجب این مدرسع براتون بگم
همشون روی زمین نشستن کاملیا: همتون حتما دیدید اون دری ک توی ازمایشگاه بسته شده و با زنجیر بسته شده کاترین و ملودی: اره مگه چیه کاملیا: من اونجا نفرین شدس میخواید داستان واقعیشو بگم؟.......
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
لایک ها رو ب ۲٠برسونید
ب...ب...ببخشید کوک: اشکالی نداره خیلی کیوت شده بودی😂💕
چند روز بعد...
هردو لباس پوشیدن و رفتن مدرسه
(زنگ تفریح)
کاترین ۲تا دوست مهربون پیدا کرد و کلی خوشحال شد (اسم دوستاش کاملیا ملودی)
ستاشون روی نیمکت توی حیاط نشسته بودن و حرف میزدن کاترین: حوصلم سر رفت کاملیا: بچه ها بیاید روی زمین بشینید میخوام ی داستان عجیب راجب این مدرسع براتون بگم
همشون روی زمین نشستن کاملیا: همتون حتما دیدید اون دری ک توی ازمایشگاه بسته شده و با زنجیر بسته شده کاترین و ملودی: اره مگه چیه کاملیا: من اونجا نفرین شدس میخواید داستان واقعیشو بگم؟.......
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
لایک ها رو ب ۲٠برسونید
۵.۶k
۱۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.