تیغ 1
وانشات
تیغ
در خونه رو باز کردم و وارد شدم ساعت 12نصفه شب بود خیلی خسته بودم و گشنم بود رفتم سمت اتاقم و خودم انداختم توی تخت
بعد چند مین "
رفتم حموم و اومدم و موهام کوتاه بود پس نیازی نداشت سه ساعت شونه کنم یه سشوار کوچولو کشیدم و بعدش به صورت ماسک و کردم زدم رفتم سمت اشپز خونه نودل اماده رو از توی کابینت در اوردم و اب جوش رو ریختم توش و بعد شروع کردم به خوردن رفتم اتاقم حوله مو در اوردم و لباسام رو پوشیدم و بعدش گوشیمو زدم شارژ و گرفتم خوابیدم
(سلام من کیم ا/ت هستم 21سالمه توی یه شرکت کار میکنم و برای همین همیشه خستم و دوستای زیادی ندارم فقط یه دوست دارم که اسمش یونا هست اون از من دو سال بزرگتره و ما حدود 14سال میشه که باهم دوستیم از همون هفت سالگی بهم قلدری میکردن و برای همین همیشه مورد تمسخر واقع میشدم اونجا بود که با یه دختر نه سال ه اشنا شدم که اسمش یونا بود به خاطر بزرگ بودنش کسی بهش چیزی نمیگفت توی دبستان خیلی خرخون بودم کلا بچه ی درس خونی بودم از موقعی که یادم میاد تاحالا یبارم عرسک بازی نکردم همیشه تنها بودم وقتی بزرگتر شدم تنهاتر شدم بعد فوت ناگهانی مادرم خیلی افسرده شدم تا جایی که خودکشی کردم ولی برادرم جیمین نجاتم داد من دوتا برادر از خودم بزرگتر دارم جیسون و جیانگ ..... جیسون یه مدله به خاطر قیافه ی زیباش و جیانگ هم طراح رقص دوتا کمپانی هستش وضع مالیشون خوبه و دارن زندگیشون رو میکنن تا حالا یبارم ازشون درخواست پول نکردم چون اصلا بلد نیستم این کار رو انجام بدم همیشه تنها بودم ادم اجتماعی نیستم ار پانزده سالگی به بعد ادم دارک ی شدم و کلا زدم تو کار منفی بافی 19سالگی بعد مرگ مادرم خودکشی کردم و پنج ماه توی کما بودم بعدش جهشی خوندم و لیسانس مو از دانشگاه کردم چون هوا فضا خونده بودم ادامه تحصیل دادم و در کنارش کار کردم و حالا دارم به رشته ی دکترام میرسم بعدش نیازی به کار کردن توی این شرکت کوفتی نیست)
امروز جمعه بود و یعنی فردا و پس فردام تعطیله چون رییس مین میره مسافرت منم یه ماه تعطیلم میخوام به خودم استراحت بدم رفتم و اینترنتی کلاس های میکاپ ارتیست ثبت نام کردم وضع مالی خوبی داشتم حقوق بالا میگرفتم برای همین یه خونه ی هفتاد متری خریدم یه ماشین خریدم و برای پس انداز هم یه کار پاره وقت پیدا کردم توی بار جای دیگه کار نمیخواست نمیدونم چرا به سرم زد برم توی بار کار کنم ولی کارم فقط نوشیدنی بردن بود و پول خیلی خوبی میدادن حالا میفهمم چرا پول خوب میدادن چون دخترا ی اینجا با یه نوشیدنی بردن مهر گرفتن باکره گی خودشون توسط مردای هر*زه ی اینجا رو امضا میکنن
تیغ
در خونه رو باز کردم و وارد شدم ساعت 12نصفه شب بود خیلی خسته بودم و گشنم بود رفتم سمت اتاقم و خودم انداختم توی تخت
بعد چند مین "
رفتم حموم و اومدم و موهام کوتاه بود پس نیازی نداشت سه ساعت شونه کنم یه سشوار کوچولو کشیدم و بعدش به صورت ماسک و کردم زدم رفتم سمت اشپز خونه نودل اماده رو از توی کابینت در اوردم و اب جوش رو ریختم توش و بعد شروع کردم به خوردن رفتم اتاقم حوله مو در اوردم و لباسام رو پوشیدم و بعدش گوشیمو زدم شارژ و گرفتم خوابیدم
(سلام من کیم ا/ت هستم 21سالمه توی یه شرکت کار میکنم و برای همین همیشه خستم و دوستای زیادی ندارم فقط یه دوست دارم که اسمش یونا هست اون از من دو سال بزرگتره و ما حدود 14سال میشه که باهم دوستیم از همون هفت سالگی بهم قلدری میکردن و برای همین همیشه مورد تمسخر واقع میشدم اونجا بود که با یه دختر نه سال ه اشنا شدم که اسمش یونا بود به خاطر بزرگ بودنش کسی بهش چیزی نمیگفت توی دبستان خیلی خرخون بودم کلا بچه ی درس خونی بودم از موقعی که یادم میاد تاحالا یبارم عرسک بازی نکردم همیشه تنها بودم وقتی بزرگتر شدم تنهاتر شدم بعد فوت ناگهانی مادرم خیلی افسرده شدم تا جایی که خودکشی کردم ولی برادرم جیمین نجاتم داد من دوتا برادر از خودم بزرگتر دارم جیسون و جیانگ ..... جیسون یه مدله به خاطر قیافه ی زیباش و جیانگ هم طراح رقص دوتا کمپانی هستش وضع مالیشون خوبه و دارن زندگیشون رو میکنن تا حالا یبارم ازشون درخواست پول نکردم چون اصلا بلد نیستم این کار رو انجام بدم همیشه تنها بودم ادم اجتماعی نیستم ار پانزده سالگی به بعد ادم دارک ی شدم و کلا زدم تو کار منفی بافی 19سالگی بعد مرگ مادرم خودکشی کردم و پنج ماه توی کما بودم بعدش جهشی خوندم و لیسانس مو از دانشگاه کردم چون هوا فضا خونده بودم ادامه تحصیل دادم و در کنارش کار کردم و حالا دارم به رشته ی دکترام میرسم بعدش نیازی به کار کردن توی این شرکت کوفتی نیست)
امروز جمعه بود و یعنی فردا و پس فردام تعطیله چون رییس مین میره مسافرت منم یه ماه تعطیلم میخوام به خودم استراحت بدم رفتم و اینترنتی کلاس های میکاپ ارتیست ثبت نام کردم وضع مالی خوبی داشتم حقوق بالا میگرفتم برای همین یه خونه ی هفتاد متری خریدم یه ماشین خریدم و برای پس انداز هم یه کار پاره وقت پیدا کردم توی بار جای دیگه کار نمیخواست نمیدونم چرا به سرم زد برم توی بار کار کنم ولی کارم فقط نوشیدنی بردن بود و پول خیلی خوبی میدادن حالا میفهمم چرا پول خوب میدادن چون دخترا ی اینجا با یه نوشیدنی بردن مهر گرفتن باکره گی خودشون توسط مردای هر*زه ی اینجا رو امضا میکنن
۲۸.۱k
۱۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.