بیب ت ماله خودمی
بیب ت ماله خودمی
P:5
(جونگکوک ویو)
در رو باز کردم دیدم ات خاله براید بغلش کردم و بردمش داخل اتاق خوابوندمش روی تخت پیشونیشو بوسیدم و رفتم بیرون
(ات ویو)
تا جونگکوک از اتاق رفت بیرون چشامو باز کردم تو این فکر بودم چرا منو اورده اینجا چرا منو بوسیده یه هوفی کشیدم سرمو محکم تو بالشت بردم چشامو بستم
(4ساعت بعد)
با صدا زدن های یکی از خواب بیدار شدم
چشامو باز. کردن دیدم جونگکوکه
جونگکوک:پاشو بیا پایین میخوایم شام بخوریم ساعت ۹ اِ
ات:ب باشه
(جونگکوک رفت)
رفتم یه آب به صورتم زدم موهامو شونه کردم گوجه ای بستم یه تیشرت مشکی از بین لباس ها پیدایش کردم پوشیدم و رفتم پایین
ات:سلام
اجوما:سلام دخترم بیا بشین سر میز غذا کشیدم بخور
ات:چ چشم ممنون
اجوما :خواهش میکنم
۲۰مین بعد
غذا رو تموم کردم کمک اجوما ظرف هارو شستم خواستم برم تو اتاقم که.......😂💔
☆☆☆☆
عامممم یه چوچولو حمایت کونین پارت بعدی رو بزارمم زود😂😂
P:5
(جونگکوک ویو)
در رو باز کردم دیدم ات خاله براید بغلش کردم و بردمش داخل اتاق خوابوندمش روی تخت پیشونیشو بوسیدم و رفتم بیرون
(ات ویو)
تا جونگکوک از اتاق رفت بیرون چشامو باز کردم تو این فکر بودم چرا منو اورده اینجا چرا منو بوسیده یه هوفی کشیدم سرمو محکم تو بالشت بردم چشامو بستم
(4ساعت بعد)
با صدا زدن های یکی از خواب بیدار شدم
چشامو باز. کردن دیدم جونگکوکه
جونگکوک:پاشو بیا پایین میخوایم شام بخوریم ساعت ۹ اِ
ات:ب باشه
(جونگکوک رفت)
رفتم یه آب به صورتم زدم موهامو شونه کردم گوجه ای بستم یه تیشرت مشکی از بین لباس ها پیدایش کردم پوشیدم و رفتم پایین
ات:سلام
اجوما:سلام دخترم بیا بشین سر میز غذا کشیدم بخور
ات:چ چشم ممنون
اجوما :خواهش میکنم
۲۰مین بعد
غذا رو تموم کردم کمک اجوما ظرف هارو شستم خواستم برم تو اتاقم که.......😂💔
☆☆☆☆
عامممم یه چوچولو حمایت کونین پارت بعدی رو بزارمم زود😂😂
۴۴۶
۲۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.