پارت چهاردهم فیک دو به دو مساوی.
پارت چهاردهم فیک دو به دو مساوی.
بیفکرانه گوشیو برداشتی و به جیمین زنگ زدی.
&الو عزیزم، تویی؟
صدات میلرزید..... ج جیمین....
&جانم عزیزم چی شده؟
م میشه بیای پیشم؟
&معلومه.
ادرسو برات میفرستم، خواهش میکنم زودتر بیا.
&چشم زندگیم.
تلفن رو قطع کردی و بیصدا اشک میریختی دلت برای دورانی که خوشحال بودی تنگ شده بود. دلت برای دوستات، برای مدرسه ات، برای کسی که خودشو برات شوگا معرفی کرده بود ولی از وقتیکه از کره رفت تنها شده بودی.
دستای گرم جیمین رو دورت حس کردی. واقعا به بودنش نیاز داشتی، و الان اون اینجا بود. رو خودت کنترلی نداشتی و تو بغلش گریه ات شدید تر شده بود.
&عشقم اروم باش من اینجا پیشتم.... دستش رو اروم میکشید رو سرت.
جیمین....
&جانم.
میخوام برم همونجایی که همیشه منو میبردی.... همون بالای کوه.
&چشم میبرمت.
(دو ساعت بعد):&لین نمیخوای حرف بزنی باهام، از وقتیکه اومدیم یه گوشه نشستی تو خودت.
نه نمیخوام حرف بزنم چون....
نزاشت حرفتو کامل کنی بغلت کرد.......
حوصلشو نداشتی بزور از بغلش اومدی بیرون و رفتی طرف جنگل.
جیمین تو شوک بود، هرچی اسمتو صدا میزد تو توجهی نمیکردی.
تو جنگل راه میرفتی، و بالاخره کنار یه کلبه کوچیک وایسادی. چطوری مخزن خاطراتم......
(فلش بک):&بیا میخوام یه چیزی نشونت بدم.
واییی جیمین هروقت میایم اینجا تو یه غافلگیری جدید داری.
&واسه عشقم این کارا هیچ چیزی نیس.... رسیدیم چشماتو ببند، نه بزار خودم چشماتو بگیرم. اومد کنارت بوسه ای روی گونه ات زد و دستشو از روی چشمات برداشت. یه کلبه خوشگل و کوچیک بود. وایییی این چیهه؟
&یه کلبه کوچولو که با عشق بهت ساختمش. میدونم کوچیکه ولی توش پر عشقه، هروقت خوشحال یا ناراحت بودی اینجا حالتو خوب میکنه. رفتی و بغلش کردی و اروم در گوشش گفتی دوست دارم.(پایان فلش بک).
یه دورانی جیمین برام بهترین بودی، الانم برام همه کاری میکی، ولی من دیگه اون ادم قبل نیستم..... اوههه حوصله هیچکس و دیگه ندارم.... میخوام تنها باشم. در کلبه رو باز کردی. رفتی توش، کوچیک بود، ولی مال خودت بود. چشمات گرم شده بودن و اروم خوابت میومد....
یدفعه سرت سنگین شده بود و سرت درد میکرد و حالت بد میشد و در اخر بیهوش شدی...........
شرط برای پارت بعد:
کامنت: ۸۷+
لایک:۳۱+
تا پارت بعد بای گایزززززز♥👋👋👋♥
بیفکرانه گوشیو برداشتی و به جیمین زنگ زدی.
&الو عزیزم، تویی؟
صدات میلرزید..... ج جیمین....
&جانم عزیزم چی شده؟
م میشه بیای پیشم؟
&معلومه.
ادرسو برات میفرستم، خواهش میکنم زودتر بیا.
&چشم زندگیم.
تلفن رو قطع کردی و بیصدا اشک میریختی دلت برای دورانی که خوشحال بودی تنگ شده بود. دلت برای دوستات، برای مدرسه ات، برای کسی که خودشو برات شوگا معرفی کرده بود ولی از وقتیکه از کره رفت تنها شده بودی.
دستای گرم جیمین رو دورت حس کردی. واقعا به بودنش نیاز داشتی، و الان اون اینجا بود. رو خودت کنترلی نداشتی و تو بغلش گریه ات شدید تر شده بود.
&عشقم اروم باش من اینجا پیشتم.... دستش رو اروم میکشید رو سرت.
جیمین....
&جانم.
میخوام برم همونجایی که همیشه منو میبردی.... همون بالای کوه.
&چشم میبرمت.
(دو ساعت بعد):&لین نمیخوای حرف بزنی باهام، از وقتیکه اومدیم یه گوشه نشستی تو خودت.
نه نمیخوام حرف بزنم چون....
نزاشت حرفتو کامل کنی بغلت کرد.......
حوصلشو نداشتی بزور از بغلش اومدی بیرون و رفتی طرف جنگل.
جیمین تو شوک بود، هرچی اسمتو صدا میزد تو توجهی نمیکردی.
تو جنگل راه میرفتی، و بالاخره کنار یه کلبه کوچیک وایسادی. چطوری مخزن خاطراتم......
(فلش بک):&بیا میخوام یه چیزی نشونت بدم.
واییی جیمین هروقت میایم اینجا تو یه غافلگیری جدید داری.
&واسه عشقم این کارا هیچ چیزی نیس.... رسیدیم چشماتو ببند، نه بزار خودم چشماتو بگیرم. اومد کنارت بوسه ای روی گونه ات زد و دستشو از روی چشمات برداشت. یه کلبه خوشگل و کوچیک بود. وایییی این چیهه؟
&یه کلبه کوچولو که با عشق بهت ساختمش. میدونم کوچیکه ولی توش پر عشقه، هروقت خوشحال یا ناراحت بودی اینجا حالتو خوب میکنه. رفتی و بغلش کردی و اروم در گوشش گفتی دوست دارم.(پایان فلش بک).
یه دورانی جیمین برام بهترین بودی، الانم برام همه کاری میکی، ولی من دیگه اون ادم قبل نیستم..... اوههه حوصله هیچکس و دیگه ندارم.... میخوام تنها باشم. در کلبه رو باز کردی. رفتی توش، کوچیک بود، ولی مال خودت بود. چشمات گرم شده بودن و اروم خوابت میومد....
یدفعه سرت سنگین شده بود و سرت درد میکرد و حالت بد میشد و در اخر بیهوش شدی...........
شرط برای پارت بعد:
کامنت: ۸۷+
لایک:۳۱+
تا پارت بعد بای گایزززززز♥👋👋👋♥
۱۸.۲k
۱۹ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۰۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.