وقتی بعد مدت ها
پارت ۲
اون فرد نمیتونست کسی باشه جز لی جونگ ای درسته حدود سه سال پیش منو جونگ ای با هم بودیم و عشق بینمون خیلی شاخص بود طوری ک هر کس مارو میدید تنها حرفی ک میزد این بود ک شماها تا اخر با همین بعید میدونم از هم جدا شین برا هم ساخته شدین ولی سرنوشت اینجوری بهمون فهموند ک حتی ی همچین عشقی هم ی روز تبدیل میشه ب ی سری خاطره و هوس با اینکه شاید هنوزم بهش حس داشته باشم ولی دیگه اشتباه قبلمو تکرار نمیکنم و ترجیح میدم تنها زندگی کنم ( خب بریم ادامه)
فق بهم خیره شده بود منم هرچی نگاهش میکردم بازم سیر نمیشدم و توانایی اینو داشتم ک ۲۴ ساعت کامل فق نگاش کنم با صدای کارگردان از افکارم اومدم بیرون
~ مشکلی پیش اومد آقای لی ؟
_ میشه ی چن لحظه ات بیاد باهاش کار دارم
~ عا بله خانم کیم شما برین بقیه هم استراحت
_ ممنون
ب سمتش قدم ورداشتم استرس داشتم دستامو مشت کردم و رو ب رو ایستادم
+ بعد از این همه سال حرفی هم برای گفتن داری ؟
_ ات من من متاسفام من نمیخاستم اینطوری شه
+ الان دیگه فایده ای نداره بیخود تلاش نکن
_ باشه قبوله فق من نمیزارم باهاش کیس بری
+ اون وق مگ دس توعه؟
_ همینی ک گفتم ات تو باش کیس نمیری
+ چرا
_ چون تو هنوزم مال منی
+ ادرسو اشتباه اومدی جناب چون من فق مال خودمم
تا اومدم برگردم دستمو گرف
_ ات نزار کاری کنم ک پشیمون شی
+ هر کار دوس داری بکن آزادی الانم دستمو ول کن
بعد از حرفم دستمو ول کرد و من ریتمات برا ضبط آماده شم ولی جونگ ای رف سمت کارگردان فکرم مشغول این بود ک میخواد چیکار کنه ولی بیخیال شدم و رفتیم تا سکانسو ضبط کنیم ک ……
اون فرد نمیتونست کسی باشه جز لی جونگ ای درسته حدود سه سال پیش منو جونگ ای با هم بودیم و عشق بینمون خیلی شاخص بود طوری ک هر کس مارو میدید تنها حرفی ک میزد این بود ک شماها تا اخر با همین بعید میدونم از هم جدا شین برا هم ساخته شدین ولی سرنوشت اینجوری بهمون فهموند ک حتی ی همچین عشقی هم ی روز تبدیل میشه ب ی سری خاطره و هوس با اینکه شاید هنوزم بهش حس داشته باشم ولی دیگه اشتباه قبلمو تکرار نمیکنم و ترجیح میدم تنها زندگی کنم ( خب بریم ادامه)
فق بهم خیره شده بود منم هرچی نگاهش میکردم بازم سیر نمیشدم و توانایی اینو داشتم ک ۲۴ ساعت کامل فق نگاش کنم با صدای کارگردان از افکارم اومدم بیرون
~ مشکلی پیش اومد آقای لی ؟
_ میشه ی چن لحظه ات بیاد باهاش کار دارم
~ عا بله خانم کیم شما برین بقیه هم استراحت
_ ممنون
ب سمتش قدم ورداشتم استرس داشتم دستامو مشت کردم و رو ب رو ایستادم
+ بعد از این همه سال حرفی هم برای گفتن داری ؟
_ ات من من متاسفام من نمیخاستم اینطوری شه
+ الان دیگه فایده ای نداره بیخود تلاش نکن
_ باشه قبوله فق من نمیزارم باهاش کیس بری
+ اون وق مگ دس توعه؟
_ همینی ک گفتم ات تو باش کیس نمیری
+ چرا
_ چون تو هنوزم مال منی
+ ادرسو اشتباه اومدی جناب چون من فق مال خودمم
تا اومدم برگردم دستمو گرف
_ ات نزار کاری کنم ک پشیمون شی
+ هر کار دوس داری بکن آزادی الانم دستمو ول کن
بعد از حرفم دستمو ول کرد و من ریتمات برا ضبط آماده شم ولی جونگ ای رف سمت کارگردان فکرم مشغول این بود ک میخواد چیکار کنه ولی بیخیال شدم و رفتیم تا سکانسو ضبط کنیم ک ……
۸.۰k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.